لوموند از اندوه یهودیان ایرانی در جنگ ۱۲ روزه روایت میکند

در گزارشی از روزنامه لوموند، به پیامدهای روانی و فرهنگی نخستین درگیری مستقیم میان اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران بر جامعه کوچک یهودیان ایرانی در اسرائیل پرداخته شده است.

در گزارشی از روزنامه لوموند، به پیامدهای روانی و فرهنگی نخستین درگیری مستقیم میان اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران بر جامعه کوچک یهودیان ایرانی در اسرائیل پرداخته شده است.
این جامعه که پس از انقلاب ۱۳۵۷ از ایران مهاجرت کرده، اکنون با بحرانی هویتی مواجه است؛ چرا که بسیاری از آنان میگویند در جنگ اخیر احساس کردهاند «کشورشان در حال بمباران کشورشان است.»
اورلی نوی، فعال حقوق بشر متولد تهران و رئیس سازمان «بتسلم» که در اسرائیل علیه اشغال فلسطین فعالیت میکند، در گفتوگو با لوموند میگوید: «من اسرائیلیام، اما اگر به گذشته برگردم، هرگز به ارتش نمیپیوندم. حملات به ایران برایم ویرانگر بود. کشورم داشت کشورم را بمباران میکرد.» نوی، که اکنون سردبیر وبسایت خبری +972 نیز هست، این تجربه را دردناکترین تجربه هویتی خود توصیف میکند.
جامعه ۱۰هزار نفره یهودیان ایرانیتبار در اسرائیل، در دهههای گذشته همواره تلاش کرده تا فرهنگ و تاریخ خود را در میان جامعهای چندفرهنگی حفظ کند. دیوید مناشری، استاد مطالعات ایران در دانشگاه تلآویو، با اشاره به کاهش چشمگیر جمعیت یهودیان در ایران میگوید: «یکی از قدیمیترین و بزرگترین جوامع یهودی در جهان اسلام، از ۹۵هزار نفر در سال ۱۹۷۹، اکنون به کمتر از ۱۵هزار نفر رسیده است.»
گزارش لوموند همچنین به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی اعضای این جامعه در اسرائیل اشاره میکند: از راهاندازی رادیوی فارسی برای مقابله با تبلیغات جمهوری اسلامی تا ساخت پلتفرمهای ارتباطی ارتش اسرائیل برای برقراری تماس با مردم ایران. بنی سبطی، یکی از این افراد، میگوید: «من با رژیم ایران میجنگم، اما نه با مردم ایران.»
لیراز چرخی، خواننده اسرائیلی ایرانیتبار و بازیگر سریال «تهران» نیز با بازخوانی موسیقی پاپ ایرانی دهه ۷۰، محبوبیت زیادی در میان جوانان ایرانی پیدا کرده است. او در یکی از همکاریهای پنهانی خود، با موزیسینهای ایرانی آلبومی ضبط کرده که بهصورت مخفیانه در ایران شنیده میشود. پس از آغاز جنگ، کنسرتهای او لغو شد و برای اجرای برنامهای در برلین، مجبور شد بهطور غیررسمی اسرائیل را ترک کند.
در بخش پایانی گزارش، لوموند به دوگانگی فرهنگی و هویتی این جامعه اشاره میکند. با وجود وفاداری به اسرائیل، بسیاری از ایرانیتبارها همچنان دلبستگی عاطفی عمیقی به ایران دارند. جمله اورلی نوی در پایان گزارش، بازتاب این تناقض دردناک است: «من ایرانیام و اسرائیلی. و حالا، کشورم دارد کشورم را بمباران میکند.»

والاستریت ژورنال در تحلیل تازهای به قلم افسر اطلاعاتی سابق سیا در امور ایران و مشاور ارشد وزارت خارجه آمریکا در دولت اوباما از تغییر ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بعد از شکست در جنگ ۱۲ روزه و ظهور نسل جدیدی از نیروهای تندرو خبر داده که حاضر به مصالحه بر سر برنامه هستهای نیستند.
رِئول مارک گرِشت، افسر اطلاعاتی سابق سیا در امور ایران و رِی تکیه، پژوهشگر اندیشکده شورای روابط خارجی، در این مقاله تحلیلی که چهارشنبه یکم تیر منتشر شد، نوشتهاند که شکست جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و آمریکا، برخلاف جنگ با عراق که تقویت نهادهای انقلابی را در پی داشت، سبب تضعیف چشمگیر نهادهای جمهوری اسلامی شده و جایگاه رهبری علی خامنهای را مخدوش کرده است.
به باور نویسندگان، این تضعیف راه برای ظهور نسل جدیدی از نیروهای تندرو و کمتر شناخته شده هموار کرده است، نیروهایی که اغلبشان از میان فرماندهان میانی سپاه و گروههایی مانند جبهه پایداری سربرآوردهاند.
این مقاله نسل جدید مورد اشاره را اینطور توصیف میکند: «نسلی که برخلاف نسل نخست انقلاب اسلامی انگیزهای برای توضیح اهداف و باورهای خود ندارد، بیشتر در ساختارهای امنیتی و موازی فعال هستند، و نهتنها خشونت علیه شهروندان ایرانی را مشروع میدانند، بلکه به دو چیز تعهد بنیادین دارند: ساخت بمب اتم و ادامه راه قاسم سلیمانی در منطقه.»
گرِشت و تکیه با بیان اینکه شبکه نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در پی رویدادهای پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آسیبپذیر شدهاند، پیشبینی میکنند که تندروهای نوظهور برنامه هستهای و جنگ نیابتی در منطقه را با شیوههایی پنهانی و پراکنده دنبال خواهند کرد.
آنها به اسرائیل و آمریکا هشدار میدهند که جمهوری اسلامی از این به بعد بهجای تاسیسات عظیم زیرزمینی، به ساخت مراکز کوچکتر و در ساختمانهایی روی خواهد آورد، مشروط بر اینکه بتواند شبکه جاسوسهای اسرائیل درون مرزهای ایران را خنثی کند.
در این مقاله آمده است: «جمهوری اسلامی موجی از پاکسازی درونحکومتی برای حذف جاسوسان را آغاز کرده تا مانعی در مسیر این برنامهها باقی نماند. هرچند این اقدامات برای مدتی پروژههای هستهای را فلج خواهد کرد، اما در نهایت برنامهای پنهانی را ممکن میکند که نه اسرائیل و نه آمریکا قادر به مهار آن نخواهند بود.»
تقلای بیفایده برای آشتی با جامعه
در بخشی از این مقاله به تلاشهای جمهوری اسلامی برای بیدار کردن عواطف میهنپرستانه عموم مردم و تشویق مردم به اتحاد در برابر نیروی خارجی اشاره شده است، تلاشهایی که به نظر نویسندگان «در احیای هویت ملی ناموفق بوده است.»
آنها با اشاره به خشونت افسارگسیخته از سوی جمهوری اسلامی برای سرکوب خیزش زن، زندگی، آزادی نوشتهاند: «چنین خشونتی پیوند میان جامعه و حکومت را بهشکلی غیرقابل جبران از هم گسسته است. حتی بمبارانهای اسرائیل و آمریکا هم این پیوند را بازسازی نخواهد کرد.»
به باور نویسندگان، نیروهای تازهقدرتگرفته سپاه خود را نه با پیوند با جامعه بلکه با آمادگی برای سرکوب حداکثری مردم تعریف میکنند.
این مقاله با طرح دو پرسش محوری پایان مییابد. مخاطب پرسش اصلی موساد است: آیا در موقعیتهای کلیدی کسانی در ایران هستند که حاضر باشند جان خود و عزیزانشان را برای ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای به خطر بیاندازند؟
و پرسش دیگر اینکه، آیا اسرائیل میتواند آنقدر درباره نخبگان سیاسی جدید اطلاعات بهدست آورد که بتواند آنها را تضعیف کند؟
نویسندگان این تحلیل معتقدند «در رقابت اطلاعاتی مرگبار جاری میان ایران و اسرائیل» پاسخ به این پرسشها حیاتی خواهد بود.
گرِشت و تکیه، هر دو نسبت به گفتمانِ اصلاح جمهوری اسلامی از درون بدبیناند و این ساختار سیاسی را «اصلاحناپذیر» میدانند. تکیه در مقالههای اخیرش تاکید میکند که هیچ یک از جناحهای درون نظام خواهان تغییرات ساختاری نیستند.
دیگر وجه مشترک میان این دو تحلیلگر تاکید بر نقش مردم در تغییر حاکمیت در ایران است. آنها معتقدند در ایجاد هر شکلی از تغییر سیاسی در ایران، نقش اصلی بر عهده جامعه ایران است و نقش نیروهای بیرونی از جمله آمریکا و اسرائیل باید به فشار سیاسی و نظامی هدفمند و ایجاد ضعف ساختاری جدی در نظام امنیتی و سیاسی محدود شود.

روزنامه واشنگتنپست در یادداشتی به قلم استفن جی. رپ، دادستان پیشین دادگاه بینالمللی رواندا و سیرالئون و سفیر پیشین آمریکا در امور جنایات جنگی (۲۰۰۹–۲۰۱۵)، نسبت به روند فزاینده اعدامهای سیاسی در ایران و خطر وقوع قتلعامی مشابه تابستان خونین سال ۱۳۶۷ هشدار داد.
رپ در این یادداشت تاکید میکند که شواهد و نشانهها از تشدید استفاده جمهوری اسلامی از اعدام بهعنوان ابزار اصلی سرکوب مخالفان سیاسی حکایت دارد. به گفته او، شمار اعدامها در سال ۲۰۲۵ ممکن است از هر سال دیگری در تاریخ معاصر ایران فراتر رود.
او مینویسد: «اعدامهایی که امروز در ایران انجام میشود، نه اقدامی پراکنده، بلکه بخشی از سیاست حسابشده حاکمیت برای سرکوب خیزشهای سراسری و ترمیم اقتدار پس از شکستهای داخلی و منطقهای، از جمله در جنگ اخیر با اسرائیل است.»
این مقام ارشد سابق قضایی همچنین اشاره میکند که تاکنون دستکم ۱۲ معترض اعتراضات ۱۴۰۱ اعدام شدهاند و صدها نفر دیگر با اتهامات مبهمی همچون «محاربه» در انتظار حکم اعدام هستند. رپ هشدار میدهد که زمینهسازی رسانهای و قانونی در ایران برای تکرار سناریوی قتلعام ۱۳۶۷ در جریان است، از جمله با انتشار سرمقالهای در خبرگزاری فارس که آن اعدامها را «تجربهای موفق» خوانده است.
او در ادامه از جامعه جهانی میخواهد که این بار در برابر چنین فجایعی سکوت نکند و پیشنهاد میکند که کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، فولکر ترک، باید ماموریت حقیقتیاب جدیدی درباره ایران راهاندازی کند. رپ همچنین خواستار تحریم ناقضان حقوق بشر و کاهش روابط دیپلماتیک دولتهای دموکراتیک با حکومت ایران شده است تا هزینههای این اقدامات برای جمهوری اسلامی افزایش یابد.
در پایان، رپ تاکید میکند که اگرچه اجرای عدالت در چنین مواردی ممکن است طولانی باشد، اما «بیکیفری امروز» نباید مانع تلاش برای پاسخگویی فردای رهبران جمهوری اسلامی شود. او هشدار میدهد که جهان نباید برای دومینبار اجازه دهد یک فاجعه انسانی در ایران در برابر چشم همگان رخ دهد.

به گزارش جروزالمپست، موساد در ماه ژوئن ۲۰۲۵ (خرداد ۱۴۰۴) نقش کلیدی در ترور ۹ تن از ۱۳ فرمانده ارشد نظامی حکومت ایران و دستکم ۱۲ «دانشمند هستهای» این کشور داشته است.
این گزارش از «عملیاتی بیسابقه» در عمق خاک ایران سخن میگوید که با وجود پاکسازیهای امنیتی گسترده پس از جنگ ۱۲ روزه، همچنان ادامه دارد.
طبق این گزارش، موساد نهتنها در ترورها، بلکه در شناسایی و حمله به تاسیسات موشکی و هستهای ایران نیز مشارکت داشته است، هرچند عملیات فیزیکی توسط نیروی هوایی اسرائیل انجام شده است. دیوید بارنئا، رئیس موساد، در پیامی ویدئویی به نیروهایش گفت: «همچنان آنجا خواهیم بود، همانطور که همیشه بودهایم»، پیامی که از سوی ناظران بهمثابه تهدید مستقیم به تهران تلقی شده است.
جروزالمپست به نقل از منابع امنیتی گزارش میدهد که موساد با استفاده از عوامل نفوذی، ابزارهای سایبری پیشرفته و حتی تکنولوژی هوش مصنوعی توانسته برخی از فرماندهان سپاه را به دام بیندازد. برای مثال، طبق گزارشها، امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، با یک تماس ساختگی به جلسهای کشانده شد که به کشتهشدن او و معاونانش انجامید.
همچنین اعلام شده که بدافزاری در سیستم دوربینهای امنیتی تهران نصب شده بود که محل اختفای علی شادمانی، فرمانده قرارگاه خاتم، را شناسایی کرد. او نیز در حمله پهپادی کشته شد. موساد ابتدا با فناوریهای دیجیتال نمونه دیانای او را شناسایی کرده و با کمک هوش مصنوعی و تشخیص چهره، مکان او را یافت.
به نوشته این روزنامه اسرائیلی در جنگ ۱۲روزه، موساد علاوهبر جاسوسان میدانی، از تسلیحات کنترل از راه دور، پهپادهای مرگبار و خودروهای مجهز به سلاح استفاده کرد.
جروزالمپست مینویسد نکته مهم آنکه با وجود بازداشت یا کشتهشدن برخی عوامل موساد، اسرائیل در میان میلیونها ایرانی مخالف رژیم، همواره ظرفیت جذب نیروهای جدید را دارد. حتی اگر جمهوری اسلامی موفق به سرکوب شود، پر کردن تمام شکافهای امنیتی و فناورانهای که موساد میتواند از آن بهره گیرد، تقریباً غیرممکن بهنظر میرسد.

سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارش تازهای اعلام کرد که نیروهای ایرانی در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل از مهمات خوشهای در حملات موشکی به مناطق مسکونی استفاده کردهاند؛ اقدامی که به گفته این سازمان، نقض آشکار حقوق بینالملل بشردوستانه و ممکن است مصداق «جنایت جنگی» باشد.
پیش از این، سه شنبه هفته جاری نیز، سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارشی مفصل اعلام کرده بود که حملات هوایی عمدی ارتش اسرائیل به زندان اوین در تهران نقض جدی حقوق بینالملل بشردوستانه بوده و باید بهعنوان جنایت جنگی مورد تحقیقات کیفری قرار گیرد.
در گزارش تازه عفو بینالملل که بامداد پنجشنبه ۲ مرداد منتشر شد، طبق بررسیهای کارشناسان تسلیحاتی این سازمان، نیروهای ایرانی در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵ موشکهایی حامل بمبهای خوشهای را به منطقه شهری «گوش دان» در اطراف تلآویو شلیک کردند. تصاویر و ویدیوهای منتشرشده نشان میدهد که این مهمات در مناطق مسکونی فرود آمدهاند و جان غیرنظامیان، بهویژه کودکان، را به خطر انداختهاند.
اریکا گوئهوارا روساس، مدیر ارشد پژوهش و کارزارهای عفو بینالملل، در این گزارش گفته است: «بمبهای خوشهای ذاتاً سلاحهایی بیتمایز هستند و نباید هرگز مورد استفاده قرار گیرند. استفاده نیروهای ایرانی از این تسلیحات در نزدیکی مناطق مسکونی، بیاعتنایی آشکار به جان غیرنظامیان و نقض صریح حقوق بشردوستانه بینالمللی است.»
حمله به چندین شهر اسرائیل با سلاحهای ممنوعه
بهگزارش عفو بینالملل، شهرهای بئرشبع (در جنوب اسرائیل) و ریشون لتسیون نیز در ۲۰ و ۲۲ ژوئن هدف مهمات خوشهای قرار گرفتند. در بئرشبع، یکی از این بمبها به زمین بسکتبال مدرسهای برخورد کرد. خوشبختانه، در هیچیک از این حملات تلفات جانی گزارش نشده، اما عفو بینالملل هشدار داده که مهمات منفجر نشده هنوز میتواند تهدیدی مرگبار در آینده باشد.
در حملهای دیگر، یک خانه مسکونی در شهر آزور در مرکز اسرائیل هدف قرار گرفت. ساکنان آن توانستند پیش از انفجار به اتاق امن پناه ببرند.
مقامات اسرائیلی گفتهاند موشکهای ایرانی از نوع بالستیک بودهاند و در ارتفاع چند کیلومتری از سطح زمین، بمبهای خوشهای خود را پخش کردهاند. بهدلیل دقت پایین این سلاحها، میزان انحراف از هدف گاه به نیم کیلومتر یا بیشتر رسیده است.
سابقه استفاده حکومت ایران از بمبهای خوشهای
در گزارش عفو بینالملل اشاره شده که مهماتی مشابه آنچه در این حملات استفاده شده، پیشتر نیز در ایران دیده شده بود. در سپتامبر ۲۰۲۳، پس از آزمایش ناموفق موشکی در گرگان، یک بمب خوشهای در مناطق شهری سقوط کرد و دو نفر زخمی شدند. وزارت دفاع حکومت ایران در آن زمان اعلام کرد که یکی از سامانههای مورد آزمایش دچار نقص فنی شده و از مسیر منحرف شده است.
برخی از این مهمات، به گفته این گزارش، شباهت زیادی با تسلیحاتی دارند که در نمایشگاههای دفاعی تهران در سال ۲۰۱۶ به نمایش گذاشته شده بودند.
ممنوعیت جهانی استفاده از مهمات خوشهای
طبق حقوق بینالملل بشردوستانه، استفاده از سلاحهای بیتمایز مانند بمبهای خوشهای ممنوع است. کنوانسیون بینالمللی ممنوعیت استفاده از بمبهای خوشهای از سال ۲۰۱۰ اجرایی شده، اما ایران و اسرائیل هنوز به آن نپیوستهاند. عفو بینالملل بار دیگر از این کشورها خواسته است که به این معاهده بپیوندند و به مفاد آن پایبند باشند.
این سازمان همچنین اعلام کرد که در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۵، پرسشهایی را در مورد استفاده از این تسلیحات برای مقامات جمهوری اسلامی ارسال کرده، اما تا زمان انتشار گزارش پاسخی دریافت نکرده است.
تلفات دو سوی جنگ
بنا بر اعلام بنیاد شهید و امور ایثارگران ایران، دستکم ۱۱۰۰ نفر از شهروندان ایرانی در جریان این جنگ کشته شدند، از جمله ۱۳۲ زن و ۴۵ کودک. عفو بینالملل همچنین خواستار تحقیق مستقل درباره حمله اسرائیل به زندان اوین در ۲۳ ژوئن شده که در آن دهها غیرنظامی، از جمله یک کودک، کشته یا زخمی شدند.
در سوی دیگر، طبق آمار وزارت بهداشت اسرائیل، ۲۹ نفر—از جمله زنان و کودکان—در نتیجه حملات حکومت ایران کشته شدند. یکی از مرگبارترین حملات، موشکی بود که به شهر طمره در شمال اسرائیل اصابت کرد و چهار عضو یک خانواده از جمله یک کودک را به کام مرگ کشاند.

به نوشته نشریه «استارز اند استرایپس»، ارتش آمریکا در جریان درگیری نظامی ماه گذشته با حکومت ایران، حدود ۱۴ درصد از ذخیره موشکهای رهگیر ارتفاعبالای خود موسوم به «تاد» را شلیک کرده و بازسازی کامل این ذخایر ممکن است بین سه تا هشت سال طول بکشد.
این گزارش که توسط پژوهشگران مؤسسه یهودی امنیت ملی آمریکا (جینسا) تهیه شده، نشان میدهد ایالات متحده در جریان حمله موشکی حکومت ایران به اسرائیل، ۹۲ موشک تاد را برای رهگیری موشکهای بالستیک میانبرد ایران به کار گرفت. عددی که از مجموع تخمینی ۶۳۲ موشک موجود، سهم چشمگیری را تشکیل میدهد. طبق این تحلیل، سامانههای تاد آمریکا تقریباً نیمی از تمامی موشکهای رهگیر استفادهشده برای دفاع از اسرائیل را تشکیل میدادند.
در مجموع، سامانههای تاد به همراه پدافند موشکی Arrow-2 و Arrow-3 اسرائیل توانستند ۲۰۱ موشک از مجموع ۵۷۴ موشک شلیکشده از ایران را منهدم کنند. با این حال، کاهش سریع ذخایر دفاعی، نگرانیهایی را درباره آمادگی نظامی آمریکا در مواجهه با درگیریهای آینده، بهویژه در منطقه آسیا-اقیانوسیه، به وجود آورده است.
آمادگی نظامی زیر سوال
آری سیکورل، معاون سیاست خارجی موسسه جینسا و نویسنده این گزارش، گفت: «این عملیات پیام روشنی به ایران، روسیه و چین داد که آمریکا آماده است از توان نظامی خود برای دفاع از نزدیکترین شریکش در خاورمیانه استفاده کند. اما همچنین نشان میدهد که ما باید فوراً ذخایرمان را بازیابی کنیم—نه فقط تا سطح قبلی، بلکه فراتر از آن.»
او افزود که ایالات متحده اکنون با چالش تامین مجدد رهگیرهایی روبهروست که هرکدام حدود ۱۲.۷ میلیون دلار هزینه دارند. بر اساس برآوردها، آمریکا در سال ۲۰۲۴ تنها ۱۱ فروند موشک تاد دریافت کرده و قرار است تا پایان سال ۱۲ فروند دیگر نیز تحویل بگیرد. تا پایان سال مالی ۲۰۲۶ نیز احتمال دارد بین ۲۵ تا ۳۷ فروند دیگر تامین شود.
تهدید ظرفیت دفاعی آمریکا
به نوشته استارز اند استریپس، که اخبار و اطلاعات را در اختیار جامعه نظامی ایالات متحده قرار میدهد، با این سرعت تولید، بازسازی کامل ذخایر ممکن است تا هشت سال به طول بینجامد، بهویژه با توجه به قراردادهای فروش خارجی، از جمله توافق ۱۵ میلیارد دلاری با عربستان برای ارسال هفت سامانه تاد و ۳۶۰ موشک رهگیر، و قرارداد دفاعی ۴۲ میلیارد دلاری با قطر که شامل همین سامانهها میشود.
مشکلات عملکردی در حملات فشرده
طبق یافتههای این گزارش، در بازههایی که بیش از ۶۰ درصد رهگیرهای استفادهشده تاد بودهاند، نرخ اصابت موشکهای ایران بین ۱ تا ۴ درصد افزایش یافته است. این موضوع میتواند نشاندهنده محدودیتهای عملکردی سیستم تاد در برابر حملات فشرده و پیدرپی باشد.
با وجود این، سیکورل تاکید کرده که عملکرد کلی دفاعی موفقیتآمیز بوده و از حدود ۲۵۸ تلاش برای رهگیری، تنها حدود ۱۰ درصد شکست خوردهاند و ۵۷ موشک به مناطق مسکونی برخورد کرده است. تحلیل جینسا نشان میدهد که بیشتر موشکهای شلیکشده حکومت ایران به مناطق غیرمسکونی اصابت کردهاند.
پاتریوتها در برابر ایران
علاوه بر سامانه تاد، آمریکا در جریان این درگیری حدود ۳۰ موشک پاتریوت برای دفاع از پایگاه هوایی «العدید» در قطر استفاده کرد. سیکورل میگوید که اگرچه پاتریوتها ارزانتر و سریعتر تولید میشوند، اما توانمندی دفاع منطقهای تاد را ندارند.
به گفته کارشناسان، مصرف گسترده موشکهای رهگیر در دفاع از اسرائیل ممکن است کنگره آمریکا را به تخصیص بودجه بیشتر برای جبران این کمبود وادار کند. در عین حال، ادامه چنین عملیاتهایی فشار بیشتری بر ذخایر نظامی ایالات متحده وارد خواهد کرد، بهویژه در شرایطی که آمریکا درگیر بازدارندگی در مناطق مختلف جهان است.







