با گذشت حدود ۱۰ روز از امضای توافق صلح غزه در شرمالشیخ مصر، همچنان گزارشهایی از نقض آن از سوی حماس و اسرائیل منتشر میشود.
دونالد ترامپ در واکنشی تازه به نقض توافق از سوی حماس به او هشدار داد که میتواند پایانی «سریع و خشمگین» داشته باشد.
او گفت تعداد زیادی از متحدان بزرگ آمریکا در خاورمیانه و مناطق اطرافش، «بهصراحت و با شور فراوان» برای ورود به غزه و برخورد با حماس اعلام آمادگی کردهاند.
جیدی ونس، معاون ترامپ، نیز سهشنبه ۲۹ مهر برای سفری دو روزه، با هدف پیشبرد و تقویت آتشبس در غزه، به تلآویو رفت.
چند مقام دولت آمریکا که نخواستند نامشان فاش شود، به نیویورکتایمز گفتند راهبرد کنونی واشینگتن جلوگیری از ازسرگیری جنگ در غزه توسط نتانیاهو است.
دولت اسرائیل اعلام کرد حماس به تعهدات خود درباره بازگرداندن پیکر گروگانها عمل نکرده است و افزود به آتشبس در غزه پایبند هستیم و به هرگونه نقض آتشبس از سوی حماس پاسخ خواهیم داد.
از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، همزمان با سالروز تولدش گفت که بزرگترین هدیهاش در این سال، مهار تهدید هستهای جمهوری اسلامی بوده است اما تاکید کرد که هنوز «چند کار نیمهتمام» برای سال جدید مانده است.
مشروح تحولات اخیر درباره غزه و درگیری میان اسرائیل و حماس را اینجا بخوانید.

علی شمخانی، عضو شورای دفاع جمهوری اسلامی، با اشاره به صحبتها پزشکیان درباره ترس از اختلافات داخلی گفت: «توصیهام به جریانات داخلی این است که همه باید تحت ولایت رهبری، متحد باشیم؛ چرا که دشمن به دنبال آن است که تکتک ما را گیر بیاورد و اساس کشور را دچار اختلال کند.»
دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی افزود: «ما همه سوار بر کشتی هستیم... و حیف است که خدای ناکرده با اختلافات ما، در این کشتی نقطه ضعف و سوراخی پیدا شود.»
دیوان بینالمللی دادگستری، بالاترین نهاد قضایی سازمان ملل، چهارشنبه ۳۰ مهر، درباره تعهدات اسرائیل نسبت به نهادهای بشردوستانه و سازمانهای امدادی در غزه تصمیمگیری خواهد کرد.
سازمان ملل از دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه خواسته است تا روشن کند که اسرائیل بهعنوان قدرتی که بخشهایی از غزه را اشغال کرده، چه تعهداتی در قبال سازمان ملل و دیگر نهادها دارد.

تظاهرات گستردهای در نیویورک پس از یورش ماموران اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (آیس) به محله چینیها بهدلیل «فروش کالاهای تقلبی» شکل گرفت. در این عملیات که سهشنبه، ۲۹ مهر، در منهتن انجام شد، دهها مامور مسلح فدرال شرکت داشتند و تعدادی از فروشندگان و عابران بازداشت شدند.
به گزارش رسانههای محلی، ماموران فدرال به منطقهای شناختهشده برای فروش کیف، جواهرات و لوازم جانبی تقلبی یورش بردند. شاهدان از حضور خودروهای زرهی در خیابانهای شهر و بازداشت چندین نفر توسط ماموران نقابدار خبر دادند. وزارت امنیت داخلی آمریکا اعلام کرد که این عملیات با همکاری افبیآی و گشت مرزی و با هدف مقابله با فروش کالاهای جعلی انجام شده است.
ساعتها پس از یورش ماموران، صدها نفر از ساکنان و فعالان اجتماعی در برابر ساختمان مهاجرت فدرال در منطقه فدرال پلازا تجمع کردند. معترضان شعارهایی چون «آیسیئی از نیویورک بیرون» و «نه به فاشیسم در آمریکا» سر دادند و برخورد خشونتآمیز ماموران را محکوم کردند.
مراد عواوده، نایبرییس ائتلاف مهاجران نیویورک، گفت بین ۱۵ تا ۴۰ فروشنده در جریان این عملیات بازداشت شدند و دستکم دو نفر نیز هنگام اعتراض به ماموران در محل دستگیر شدند. او در سخنرانی خود گفت: «چنین صحنههایی در دموکراسی دیده نمیشود؛ این تصاویر یادآور رژیمهای فاشیستی است.»
پلیس نیویورک در بیانیهای اعلام کرد که در این عملیات نیروهای فدرال دخالتی نداشته، اما شاهدان از حضور نیروهای ضد شورش نیویورک در میان ماموران و بازداشت برخی معترضان خبر دادند.
اریک آدامز، شهردار نیویورک، نیز با تاکید بر اینکه «نیویورک با نهادهای فدرال برای اجرای اخراجهای مدنی همکاری نمیکند»، گفت: «مهاجران بدون مدرک نباید هدف نیروهای امنیتی باشند و تمرکز باید بر مجرمان خشن باشد.»
چند سیاستمدار محلی از جمله زُهران ممدانی و اندرو کومو (دو نامزد انتخابات شهرداری) این عملیات را «نمایشی و سیاسی» خواندند و آن را نشانهای از سیاستهای اقتدارگرایانه دولت ترامپ دانستند. کومو در بیانیهای گفت: «یورش آیس در چایناتاون [محله چینیها] سوءاستفادهای آشکار از قدرت فدرال بود که بهجای ایجاد امنیت، ترس را گسترش داد.»
در ماههای اخیر، یورشهای مشابه مأموران اداره مهاجرت (آیس) در شهرهایی چون شیکاگو، لسآنجلس و پورتلند نیز با اعتراضات گسترده و گزارشهای متعددی از خشونت ماموران همراه بوده است.

«دفتر حقوق بشر سازمان ملل در سرزمینهای اشغالی فلسطین» در بیانیهای هشداد داد که همزمان با آغاز فصل برداشت زیتون، خشونت شهرکنشینان اسرائیلی علیه کشاورزان فلسطینی بهشدت افزایش یافته است و نیروهای امنیتی اسرائیل نیز محدودیتهای بیشتری علیه آنها اعمال میکنند.
آجیت سانگهی، مدیر این دفتر، گفت که خشونتهای شهرکنشینان «از نظر گستردگی و تکرار» با «رضایت، حمایت و در بسیاری موارد مشارکت نیروهای امنیتی اسرائیل» شدیدا افزایش یافته است و هیچکس در قبال این خشونتها پاسخگو نیست.
بر اساس این بیانیه، تنها در نیمه نخست سال جاری میلادی، بیش از ۷۵۰ حمله از سوی شهرکنشینان به جراحت کشاورزان فلسطینی یا خسارت به اموال آنها منجر شد. این عدد در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته ۱۳ درصد افزایش داشته است.
سانگهی گفت: «تخریب مستقیم زمین هم شدت گرفته است. شهرکنشینان باغها را به آتش میکشند، درختان زیتون را با اره برقی میبُرند و خانهها و زیرساختهای کشاورزی را نابود میکنند.»

سهشنبه ۲۹ مهر با خبری آغاز شد که هرچند مبهم بود اما برای تبدیل شدن به بحث روز و تسخیر شبکههای اجتماعی همهچیز داشت؛ گره خورده با شهرت، حاوی عنصر شگفتی و مهمتر از همه راوی یک فاجعه.
صبح زود به وقت ایران، مدیرعامل خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «یک بازیگر مشهور سینما» در پی شکایت یک زن و به اتهام «تجاوز» بازداشت شد.
هرچند در این پست به نام بازیگر مرد اشاره نشده بود، اما ظرف مدت کوتاهی نام پژمان جمشیدی، بازیکن سابق تیم ملی و باشگاه پرسپولیس که پس از خداحافظی از فوتبال در سینما شهرت یافت، بر سر زبانها افتاد.
خبرهای رسمی چه میگویند؟
کمتر از یک ساعت بعد از انتشار این پست در ایکس، قوه قضاییه در خبری رسمی اما کوتاه محتوای همان پست را تکرار کرد.
در این خبر آمده بود: «چندی پیش خانمی با مراجعه به مرجع قضایی از یک بازیگر سینما به اتهام تجاوز به عنف شکایت کرد. در پی شکایت شاکی خصوصی و بررسیهای تخصصی و علمی انجام شده این بازیگر مشهور سینما با احضار به مرجع قضایی تفهیم اتهام و بازداشت شد.»
صحبتهای سرهنگ بابک نمکشناس، رییس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران، ابهامها درباره نام بازیگر مورد نظر را تا حدی مرتفع کرد. او بهطور تلویحی تایید کرد بازیگری که در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها از او نام برده میشود، همان فرد دستگیر شده است.
نمکشناس با اشاره به اینکه از صبح سهشنبه خبری مبنی بر بازداشت «یکی از بازیگران» منتشر شده، تاکید کرد که پلیس در بازداشت «این فرد» هیچ دخالتی نداشته است.
او نیز تایید کرد که پرونده مربوط به شکایت «زنی با هویت حقیقی» است و پرونده در دادگاه کیفریِ یک تهران جریان دارد.
بر اساس صحبتهای رییس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران روشن شد که به دنبال گشوده شدن این پرونده، احضاریهای برای متهم صادر شده بود. متهم نیز دوشنبه ۲۸ مهر در دادگاه حضور یافت، پس از تفهیم بازداشت شد و اکنون در اختیار مراجع قضایی است.
خبرگزاریهای رسمی داخل ایران، شاکی را «یک دختر ۲۰ ساله» معرفی کردهاند، جرم متهم را «تجاوز و آدمربایی» اعلام کرده و نوشتهاند که در پایان دادگاه قرار وثیقه متهم به قرار بازداشت تبدیل شد و اعتراض متهم به این حکم نظر قاضی را تغییر نداد.
خبرگزاری ایسنا هم نوشت که این بازیگر به «بخش قرنطینه واحد سه زندان قزلحصار» منتقل شده است.
پست تهیهکننده فیلم تازه جمشیدی در اینستاگرام و تایید حضور او در دادگاه
نیمهشب چهارشنبه ۳۰ مهر، امینرضا چلبیانلو، دندانپزشک و تهیهکننده فیلم سینمایی قسطنطنیه با بازی پژمان جمشیدی که اکنون در حال اکران است، در اینستاگرام نوشت: «تا این لحظه هیچ اتهامی علیه پژمان جمشیدی نسبت به موضوعات مطرح شده به اثبات نرسیده و تمامی موضوعات صرفا یک ادعا بوده است که توسط دستگاه محترم قضایی و نهادهای مربوطه در حال پیگیری میباشد.»
در ادامه این پست حضور جمشیدی در دادگاه تایید شده است: «آقای جمشیدی به جهت احترام به قانون و روشن شدن زوایای پشت پرده این داستان شخصا در روند رسیدگی حضور یافتند و به محض مشخص شدن اصل ماجرا اطلاعات لازم از طریق وکلای ایشان اعلام میگردد.»
ماهک جمشیدی، خواهر پژمان جمشیدی، نیز بلافاصله پس از انتشار این پست، آن را در صفحه خود در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.
چرا پلیس در دستگیری متهم نقشی نداشت؟
شیما قوشه، وکیلی که در پروندههای مشابهی مانند کیوان اماموردی و تجاوز در آمبولانس وکالت زنان شاکی را بر عهده داشت، میگوید که رسیدگی به پروندههای تجاوز در هر استان بر عهده دادگاه کیفری همان استان است و دادگاه بهطور مستقیم برای رسیدگی وارد میشود. این به معنای حذف مرحله دادسرا از فرآیند رسیدگی قضایی است.
او در مصاحبه با «اطلاعات آنلاین» مراحل دادرسی به پروندههای تجاوز را اینطور توضیح میدهد: «پس از ثبت شکایت، در صورتی که شواهد و مدارک ارائهشده از سوی شاکی برای قاضی قانعکننده باشد، متهم به دادگاه احضار و تفهیم اتهام میشود.»
ماده ۲۳۷ و ۲۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری، در خصوص جرایمی که مجازات قانونی برای آنها «سلب حیات، قطع عضو یا حبس ابد» است، صدور قرار بازداشت موقت «با ذکر دلایل و مستندات قانونی از سوی مقام قضایی» را «مجاز» میشمارد.
به این ترتیب برای اتهامی مانند تجاوز به عُنف که مطابق ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی میتواند مجازات اعدام در پی داشته باشد، دادگاه با استناد به دو ماده یادشده از قانون آیین دادرسی کیفری، اختیار صدور قرار بازداشت موقت دارد.
قوشه تاکید میکند که اگر پژمان جمشیدی یا هر فرد دیگری بلافاصله پس از احضار، از دادگاه به زندان فرستاده شده باشد، به این معنی است که قاضی در همین مرحله از پرونده «نسبت به انجام جرم قانع شده، مدارک را پذیرفته و انجام تجاوز از سوی دادگاه تایید شده است.»
یک یا چند پرونده؟
پس از تایید خبر از سوی پلیس، ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت، در گزارشی که بعدتر از وبسایت این رسانه حذف شد، نوشت: «این بازیگر پیشتر هم به تجاوز متهم شده بود و در این پرونده هم قبلا موفق شده بود شاکی را تطمیع کند.»
همشهری آنلاین، رسانه شهرداری تهران، هم از قول فردی که او را «سینماگر و تهیهکننده سینما» معرفی کرد، بدون ذکر نامی از پژمان جمشیدی، نوشت که «این بازیگر قبلا در پی این پرونده و رفع شکایت، شاکی را با پول تطمیع کرده و به عرصه سینما بازگشته بود.»
واکنشها: از ابراز ناامیدی تا نکوهش قربانی
یک کاربر در شبکه اجتماعی ایکس عکسی از پژمان جمشیدی در کنار یکی از هوادارانش که دختری نوجوان به نظر میرسد، منتشر کرده و نوشته است: «پژمان برای اینکه خانومه معذب نباشه بازوهاش رو کلا جمع میکنه. هر جوری حساب میکنم واقعا غیرممکنه.»
کاربر دیگری نوشته: «به نظرم پژمان جمشیدی خیلی آدم باهوشیه … خیلی بعید میدونم به این مفتیا دم به تله داده باشه. خیلی به نظرم بازداشتش باگ داره.»
بسیاری از کاربران با اشاره به شهرت و ثروت جمشیدی، نوشتهاند او میتوانست بهراحتی با هر زنی رابطه داشته باشد، پس چرا باید به زنی تجاوز کند؟!
تعدادی از کاربران طرح موضوع تجاوز و آدمربایی جمشیدی با مدارک مستدل را بهانهای برای به حاشیه راندن موضوع عروسی دختر شمخانی دانستهاند و گروهی هم موضوع اخاذی از این سوپراستار ثروتمند سالهای اخیر سینمای ایران را پیش کشیدهاند.
اخاذی، کلیدواژهای است که تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی را یاد فیلم علفزار، ساخته کاظم دانشی انداخت؛ فیلمی بر اساس یک پرونده واقعی تجاوز گروهی در خرداد ۱۳۹۰ مشهور به پرونده خمینیشهر.

پژمان جمشیدی در علفزار نقش قاضی پرونده را بازی میکرد. در صحنهای از مواجهه او با یکی از زنان قربانی، زن از او میپرسد: «چون ما مست بودیم اینا باید به ما تجاوز کنن؟ قانون اینه؟»
قاضی در پاسخ مجموعهای از ادعاهای مرسوم علیه قربانیان تعرض و تجاوز جنسی را ردیف میکند: «خانم چطور هوشیار نبودی ولی یادته؟ چرا بیرون چیزی از مشروب خوردن به من نگفتی؟»
بعد صدایش را بالا میبرد و با تاکید میگوید: «خانم مست بودی! همراهاتم حرفت رو تایید نمیکنن! به من میگی تعرض شده! اصلا تجاوز شده! شما که به حال خودت نبودی از کجا میدونی اینا بودن؟ شاید یک عده دیگه بودن!»
وقتی قربانی تاکید میکند که «مطمئنم، قیافه تکتکشون یادمه!» قاضی ادامه میدهد: «باید ثابت بشه، اینجا دادگاهه، همینجوری نیست که هر کی درو باز کنه، یه ادعایی کنه، منم حرفش رو قبول کنم. شاید شما بخوای اخاذی کنی!»
هرچند کاربران زیادی از راوی این پرونده و شکایتش علیه بازیگر مشهور دفاع کرده و نوشتهاند که وقوع چنین جرمی از هیچکس بعید نیست، اما همچنان نگاههایی که قربانی را نکوهش میکنند دستکم در شبکههای اجتماعی، بهویژه صفحههای پرمخاطب، دست بالا را دارند.
چرا جامعه تمایل دارد کنار مجرم بایستد؟
بسیاری از تحلیلها، ریشه را در نگاه مسلط مردسالار و رواج باورهای قالبی علیه زنان میجویند که طی سالیان سازوکارهای اجتماعی را شکل داده و بر همه ساحتها سایه انداخته است؛ ساختاری که زدودن آن بهآسانی ممکن نیست.
رویکرد دیگری که کمتر به آن پرداخته میشود بر لایههای ذهنی و شناختی انسان تمرکز دارد و در ویژگیهای روانشناختی ما به دنبال سرچشمههای تمایل به قربانینکوهی میگردد.
یکی از این ریشهها، یک سوگیری شناختی به نام فرضیه جهان عادلانه است. بسیاری از ما -شاید تقریبا همه ما- دوست داریم باور کنیم که جهان دادمند است و هر رویداد در زندگی ما پیامدِ کار خود ماست؛ باوری که در این بیت سعدی هم بازتاب دارد: «تو نیکویی کن و در دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز.»
ذهن بسیاری از افراد تاب پذیرش این واقعیت را ندارد که «اتفاقهای بد برای آدمهای خوب» هم رخ میدهند، بیاینکه هیچ قصوری از جانب فرد رخ داده باشد.
باور به فقدان عدالت، احساس بقا و امنیت آنها را تهدید میکند؛ پس ترجیح میدهند خود را اینطور آرام کنند که «اگر زن بیشتر مراقب بود»، «اگر لباس مناسب پوشیده بود» یا «اگر اغواگری نمیکرد» هرگز مورد تعرض قرار نمیگرفت.
در نتیجه به این جمعبندی میرسند که «من در معرض چنین خطری نیستم، چون مراقبم، لباس درست میپوشم و اغواگری نمیکنم.»
اما این مکانیسم دفاعی روان ما بهایی سنگین دارد. سرزنش قربانی و انداختن بار جرم بر دوش او، او را بیش از پیش به حاشیه میراند، فرصت فرار از مجازات را برای آزارگر فراهم میکند و به او امکان میدهد پشت داوریها و سوگیریهای جامعه، پناه بگیرد و در سایه بماند.






