میگفت ما مجبور بودیم با یک جنگ از جنگی دیگر جلوگیری کنیم. میگفت نخوابیدیم تا جنگ را کنترل کنیم. منظورش این بود که با زدن هواپیما توانستیم جان خودمان، همپالکیهای آدمکشمان و رهبر جنایتکارمان را نجات بدهیم اما فقط توانست پنج سال و نیم به عمر کثیف خودش بیفزاید.
چه خونها که بر دست این سیاهه اوباش لخته بسته است؛ سیاهه مقصرانِ سرنگون کردن یک هواپیمای مسافربری. دنیا بی وجود منحوسشان جای بهتری است.
سایه جنگ و ویرانی از ایران دور باد.