تحلیل

هاآرتص: آیا ایران در آستانه تبدیل شدن به قدرتی هسته‌ای بود؟

با آغاز جنگ، نشانه‌هایی از تغییر معنادار در ادبیات مقام‌های جمهوری اسلامی درباره برنامه هسته‌ای ایران دیده شد؛ تغییری که به باور برخی کارشناسان، می‌تواند نشان دهد تهران به مرحله‌ای بسیار نزدیک به ساخت بمب اتم رسیده، حتی اگر هنوز تصمیم رسمی برای تولید آن نگرفته باشد.

هاآرتص در گزارشی تحلیلی نوشته است که بر اساس شواهد، گفت‌وگوها و مقایسه‌های تاریخی با برنامه‌های هسته‌ای کشورهایی مانند اسرائیل و پاکستان، ایران در آستانه جنگ به نقطه‌ای رسیده بود که تنها با یک «چرخش پیچ» سیاسی، می‌توانست اجزای لازم برای ساخت بمب را به یکدیگر متصل کند.

هاآرتص با اشاره به مصاحبه‌ای که در ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ از تلویزیون ایران با علی‌اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی پخش شد، می‌نویسد: صالحی که از چهره‌های کلیدی برنامه هسته‌ای ایران به‌شمار می‌رود، به صراحت اعلام کرد: «ما از همه مرزهای علمی و فناوری هسته‌ای عبور کرده‌ایم... مثل این است که همه اجزای یک خودرو را تولید کرده باشیم: شاسی، موتور، فرمان، گیربکس...»

این سخنان، به‌باور نویسنده هاآرتص، برخلاف ادبیات رسمی پیشین جمهوری اسلامی درباره «عدم تمایل به سلاح هسته‌ای»، بسیار معنادار و متفاوت ارزیابی شد و یادآور اظهارات مشابهی بود که در سال ۱۹۶۸ لوی اشکول، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، درباره قابلیت ساخت بمب اتمی بیان کرده بود.

به نوشته هاآرتص، اگرچه ایران هنوز تصمیم سیاسی برای تولید بمب اتخاذ نکرده، اما به نظر می‌رسد با هدف کاهش فاصله زمانی تا دستیابی به بمب، به سطحی از آمادگی پیشرفته رسیده که بتواند در صورت لزوم، تنها در عرض چند هفته یا حتی چند روز، اقدام به ساخت یک بمب اتمی کند.

نویسنده همچنین با اشاره به تجربه پاکستان در سال ۱۹۹۸، یادآوری می‌کند که این کشور تنها ۱۷ روز پس از آزمایش هسته‌ای هند، دست به آزمایش مشابه زد. هاآرتص نتیجه می‌گیرد که ایران نیز احتمالا از مدت‌ها پیش سناریوهایی برای چنین پاسخ سریع و قطعی آماده کرده است.

بر اساس پژوهشی که در این گزارش به آن استناد شده، از اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، در گفتمان هسته‌ای جمهوری اسلامی سه الگوی جدید شناسایی شده است:

۱. تاکید بر عبور کامل از همه مرزهای فنی لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای؛
۲. شرطی بودن تعهد سیاسی به نساختن بمب، که در شرایط تهدید وجودی می‌تواند لغو شود؛
۳. استفاده گسترده از راهبرد «ابهام هسته‌ای» مشابه با مدل اسرائیل.

هاآرتص می‌افزاید این تغییر لحن، بدون اینکه حتما نشانه تصمیم‌گیری قطعی باشد، نشان می‌دهد ایران در حال کاهش فاصله میان توانایی فنی و تصمیم سیاسی است و ممکن است پروژه‌هایی برای به حداقل رساندن زمان مورد نیاز برای ساخت یک دستگاه انفجاری را در دست اجرا داشته باشد.

در ادامه، گزارش به موارد تاریخی مشابهی اشاره می‌کند: از جمله آماده‌باش فوری ایالات متحده در بحران برلین ۱۹۴۸، واکنش فوری پاکستان در بحران کارگیل ۱۹۹۹، و اقدامات اضطراری اسرائیل پیش از جنگ شش‌روزه در ۱۹۶۷.

به نوشته هاآرتص، تجربه اسرائیل در بهار ۱۹۶۷ آموزنده‌تر از سایر موارد است: در آن زمان، بدون تصمیم رسمی، اسرائیل در چند روز یک دستگاه انفجاری اتمی اولیه تولید کرده بود تا در صورت ضرورت، به عنوان «گزینه آخر» در اختیار نخست‌وزیر قرار گیرد.

نویسنده در پایان هشدار می‌دهد که تغییرات اخیر در مواضع مقام‌های جمهوری اسلامی، همراه با تنش‌های امنیتی منطقه، می‌تواند شرایطی مشابه بحران‌های گذشته در برخی کشورها را دوباره رقم بزند؛ جایی که تنها یک تصمیم سیاسی کافی است تا یک کشور آستانه‌ای آگاهانه به جمع دارندگان بمب اتمی بپیوندد.