وزیر خارجه اسرائیل: رای پارلمان درباره الحاق کرانه باختری بدون حمایت دولت پیش نمیرود
وزیر خارجه اسرائیل گفت که رای پارلمان این کشور درباره الحاق کرانه باختری تنها بررسی مقدماتی بوده و این طرح بدون حمایت دولت اسرائیل پیش نخواهد رفت.
وزیر خارجه اسرائیل گفت که رای پارلمان این کشور درباره الحاق کرانه باختری تنها بررسی مقدماتی بوده و این طرح بدون حمایت دولت اسرائیل پیش نخواهد رفت.

چرا در جامعه ایران وقتی اتهامی درباره خشونت جنسی یک چهره شناختهشده مطرح میشود، واکنش عمومی نه بر پایه عدالت، بلکه بر اساس محبوبیت، نفرت یا شایعات شکل میگیرد؟
انتشار خبر اتهام تجاوز جنسی علیه پژمان جمشیدی، چهره محبوب فوتبال و سینما، جامعه ایران را در شوک فرو برد. کاربران شبکههای اجتماعی در چند ساعت به قطبهایی متضاد تقسیم شدند: گروهی که از جمشیدی دفاع کردند، گروهی که برای قربانی حمایت خواستند و گروه کوچکتری که خواستار تحقیقات بیطرفانه شدند.
واکنشهای کاربران، نشانه بحرانی ریشهدارتر است: فرهنگ مصونیت سلبریتیها، ضعف نظام پاسخگویی اخلاقی و نقش رسانههای غیررسمی در شکلدهی افکار عمومی.
محبوبیت بهمثابه سپر در برابر قضاوت
عمده هنرمندان سینما و تلویزیون و دیگر چهرههای شناختهشده متاثر از تصویری که از خود در فضای عمومی میسازند، مادامی که درگیر حواشی سیاسی و جنجالهای رسانهای نشوند در ذهن مخاطبان تصویری مثبت و مورد احترام دارند.
همین تصویر باعث میشود بسیاری از مردم ناخودآگاه در برابر خبر اتهام یک چهره هنری محبوب، موضع دفاعی بگیرند: «محاله همچین کاری کنه، این همه سال هیچکس ازش بد نگفته.»
این واکنش، فقط ناشی از علاقه نیست، بلکه ریشه در فرهنگ قهرمانسازی بیخطر دارد که جامعه ایران، در خلأ الگوهای اخلاقی قابل اعتماد برای خود میسازد.
برای مثال، در دهههای اخیر چهرههایی مانند علی دایی یا برخی هنرمندان بهدلیل موفقیتها و برخی مواضعشان بهعنوان قهرمان ملی دیده شدهاند اما این قهرمانسازی گاهی مانع نقد رفتار میشود؛ چون در نظامی که چهرههای سیاسی، مذهبی و حتی ورزشی یکی پس از دیگری بیاعتبار میشوند، مردم به چهرههایی پناه میبرند که «بیحاشیه»اند.
محبوبیت این چهرهها، گاهی جای عدالت را میگیرد: مردم ترجیح میدهند باور نکنند تا تصویر ذهنی خود را از دست ندهند.
برخی نیز به اتهامات با دیده تردید مینگرند؛ نه فقط بهدلیل محبوبیت متهم، بلکه بهدلیل اتهامات نادرست گذشته (مانند پروندههای جنجالی در فضای مجازی که بعدا تکذیب شدند).
این بیاعتمادی، خود نتیجه نبود شفافیت نهادی و شایعات گسترده در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعی است.
مصونیت سلبریتی در برابر نقد
در نبود نهادهای مستقل و شفاف، سلبریتیها در ایران از نوعی مصونیت غیررسمی برخوردارند.
رسانههای رسمی از پرداختن به پروندههای اخلاقی چهرهها خودداری میکنند تا متهم به «سیاهنمایی» یا «تخریب» نشوند. رسانههای دیگر نیز اغلب از ترس شکایت یا محدودیت، از طرح جزییات طفره میروند.
در نتیجه، میدان برای فضای مجازی باز میماند؛ فضایی که در آن، نه استاندارد روزنامهنگاری رعایت میشود و نه حریم قربانی حفظ.
برای مثال، در پلتفرمهایی مانند تلگرام، اخبار غیررسمی با سرعت منتشر میشوند و اغلب بدون بررسی صحت، به قضاوتهای شتابزده منجر میشوند.
در این میان، چهرههای مرد مشهور بیش از دیگران از مصونیت بهرهمند میشوند چون ترکیب جنسیت، شهرت و قدرت اقتصادی، آنان را در موقعیتی قرار میدهد که بتوانند کنترل روایت را در دست بگیرند.
در فرهنگی که هنوز قربانی خشونت جنسی را زیر سؤال میبرد، دفاع از مرد محبوب سادهتر از باور خشونت اوست. همین امر باعث میشود بسیاری از زنان قربانی، حتی اگر حقیقت را بگویند، از ترس قضاوت عمومی سکوت کنند.
سلبریتی و رابطه یکسویه قدرت
محبوبیت در ایران اغلب همراه است با فاصله طبقاتی و قدرت اجتماعی. ستاره سینما یا بازیکن فوتبال، در برابر طرفداران یا همکارانش نه فقط مشهور، بلکه صاحب نفوذ است: او میتواند مسیر شغلی دیگران را تغییر دهد، در رسانهها اثر بگذارد و حتی افکار عمومی را علیه کسی شکل دهد.
این ساختار نابرابر، زمینهساز سوءاستفاده است.
در بسیاری از کشورها مانند آمریکا، فارغ از جنبش MeToo#، قوانین دقیقتری درباره رضایت جنسی، روابط کاری و مرزهای حرفهای وجود دارد که سوءاستفادهها را کاهش داده یا قابل پیگیری کرده است اما در ایران، چنین ضوابطی مبهم یا عملا غایباند.
از همین رو، روابط قدرت در محیطهای فرهنگی و ورزشی میتواند بهراحتی به خشونت ساختاری تبدیل شود؛ خشونتی که معمولا با عبارتهایی مانند «سوء تفاهم» یا «رابطه دوطرفه» پنهان میشود.
فقدان نظام حقوقی روشن در زمینه خشونت جنسی
ایران هنوز هیچ تعریف قانونی دقیقی از «رضایت جنسی» ندارد. تجاوز در قانون فقط به معنای رابطه جنسی بدون رضایت با دخول تعبیر میشود و بسیاری از اشکال دیگر خشونت، از جمله آزار کلامی، لمس ناخواسته یا سوءاستفاده از موقعیت شغلی، اساسا جرمانگاری نشدهاند.
برای مثال، در پروندههای مشابه، شکایتکنندگان اغلب با موانعی مانند فقدان شواهد ملموس یا طولانی بودن روند قضایی روبهرو میشوند.
در نتیجه شکایت از چهرهای قدرتمند نه تنها دشوار بلکه خطرناک است؛ چون زنان ممکن است با اتهام «افترا» یا «تشویش اذهان عمومی» مواجه شوند.
رسانهای کردن ماجرا هم میتواند جرم تلقی شود.
نبود نهادهای حمایت از قربانیان، فقدان آموزش عمومی درباره مرزهای رضایت و تبعیض سیستماتیک در روند دادرسی، باعث میشود که خشونت جنسی در ایران نه دیده شود و نه پیگیری.
در پروندههایی مانند آنچه امروز مطرح شده، مساله فقط اثبات یک جرم نیست، بلکه نبود مسیر عادلانه برای شنیده شدن صدای هر دو طرف است.
برخی خواستار تحقیقات بیطرفانهاند اما در نظام قضاییای که اعتماد عمومی از آن سلب شده، مردم یا قربانی را دروغگو میدانند یا متهم را پیشاپیش محکوم میکنند.
در هر دو حالت، این عدالت است که قربانی میشود.
فرهنگ مردسالار و سکوت ساختاری
فرهنگ عمومی به این بیعدالتی دامن میزند.
در گفتمان مردسالار مسلط، موفقیت و شهرت مردان با «حق دسترسی بیشتر» به بدن و زندگی زنان گره خورده است.
رسانهها با عادیسازی این رفتارها، از شوخیهای جنسیتی تا کلیشههای عاشقانه، تصویری از مرد قدرتمند میسازند که تسلطش بر زنان نشانه جذابیت اوست.
در چنین فرهنگی، خشونت جنسی اغلب نه به عنوان تجاوز، بلکه به عنوان «خطای انسانی» دیده میشود.
در مقابل، رفتار زن با معیارهای اخلاقی سختگیرانه سنجیده میشود.
بیاعتمادی نهادی و قضاوت تودهای
فروپاشی اعتماد به نهادهای رسمی باعث شده که افکار عمومی، نقش قاضی را برعهده بگیرد.
در شبکههای اجتماعی، هزاران نفر در عرض چند ساعت رای صادر میکنند؛ یا متهم را «شیطان» مینامند، یا قربانی را «دروغگو».
این پدیده، نتیجه مستقیم فقدان نهادهای مستقل رسانهای و قضایی است.
برای مثال، در پروندههای مشابه گذشته، مانند اتهامات علیه برخی چهرههای سینمایی، شایعات در تلگرام و اینستاگرام بدون تایید صحت، به سرعت قضاوت عمومی را شکل دادهاند.
وقتی عدالت رسمی وجود ندارد، عدالت خیابانی جای آن را میگیرد اما عدالت خیابانی نه قابل اثبات است و نه پایدار.
در نهایت، جامعه وارد چرخهای از شایعه و بیاعتمادی میشود که در آن هیچکس مسئول نیست و هیچ حقیقتی روشن نمیشود.
شکاف میان جامعه و حاکمیت در تعریف اخلاق
در سطح کلانتر، این پرونده آیینه شکاف میان اخلاق رسمی و اخلاق اجتماعی است.
حاکمیت ایران دهههاست که بر کنترل ظواهر - از پوشش زنان تا سانسور هنری - تمرکز کرده اما در عمل، نظام اخلاقی از درون تهی شده است.
وقتی فساد و ریا در ساختار قدرت نهادینه میشود، جامعه هم در واکنش، مرزهای اخلاقی را از دست میدهد.
در چنین شرایطی، پروندههای خشونت جنسی دیگر فقط مرتبط به رفتار فردی نیستند بلکه از «فرسودگی وجدان جمعی» سخن میگویند.

محمدرضا عارف، معاون اول پزشکیان، با تمجید از اقدامات حکومت از جمله نقش دانشگاهها در تقویت «روحیه و غرور ملی» پس از جنگ ۱۲روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی گفت: «امروز کسی ملیت را در مقابل اسلامیت قرار نمیدهد و این نتیجه بهدست آمده که ملیگرایی حتی موجب تقویت اسلامیت هم میشود.»
وزیر خارجه اسرائیل گفت که حماس و جهاد اسلامی باید سلاحهای خود را زمین بگذارند تا اجرای طرح ترامپ ممکن شود.
وزیر خارجه اسرائیل گفت که این کشور متعهد به همکاری برای موفقیت طرح ترامپ است.

وحید هاشمیان، سرمربی پرسپولیس در نشست خبری پیش از دیدار برابر ذوبآهن گفت: «هیچ انگیزه مادی در پرسپولیس ندارم. اگر روزی بمانم و پرسپولیس قهرمان شود و قراردادم تمام شده باشد و بزرگترین قرارداد دنیا پیش روی من باشد، اول باشگاه پرسپولیس را میبینم.»
او درباره جلسه با هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس گفت: «در این جلسه صحبتهایی درباره شرایط تیم مطرح شد. طبیعتا هیئت مدیره مانند من از نتایج راضی نیست و اگر نتایج خوبی میگرفتیم شاید هیچ کدام از این صحبتها مطرح نمیشد. همانطور که گفتم به کارم و همکارانم اعتقاد دارم و تا آخرین روزی که هستم تلاشم را میکنم. در ماندن من هیچ انگیزه مادی وجود ندارد، انگیزه من این است که تلاشی که انجام دادیم را به نتیجه برسانیم و گرنه هر مربی روزی خواهد آمد و روزی هم میرود. امیدوارم فردا اتفاقات خوبی برای ما بیفتد.»
هاشمیان ادامه داد: «متاسفانه امتیازات خیلی زیادی در داخل خانه از دست دادهایم و هواداران ما هم در هر بازی ما را حمایت کردند. آنها سرمایه واقعی تیم ما هستند و امیدوارم با ارائه یک بازی خوب همه دست به دست هم دهیم و دل هواداران را شاد کنیم. طبیعتا همه ما اشتباه میکنیم و نمیتوانیم بگوییم همه کارهایمان درست است. به هر حال مسئولیت شرایط حال حاضر پرسپولیس با من است و آدمی نیستم که بخواهم از داور، زمین و زمان ایراد بگیرم، فقط امیدوارم عدالت رعایت شود و بتوانیم نتایجی بگیریم که با بازی و تلاشمان هماهنگ باشد، باقی آن هر اتفاقی که بیفتد، من نگران نیستم.»
سرمربی پرسپولیس گفت: «کارمان را حرفهای جلو میبریم. در همه جای دنیا تیمهای بزرگ حاشیههای بزرگ هم دارند. بعضی مواقع باید با حاشیههایی دست و پنجه نرم کنیم که از دست من کاری بر نمیآید. دنبال بهانهگیری نیستم و اگر کسی جای من بود بهانه میگرفت ولی باز هم میگویم فردا باید ببریم و وظیفهام هم همین است. مطمئن باشید اگر ۱۰ بار دیگر هم به ایران برگردم سبکم همین خواهد بود و هیچ تغییری نمیکند.»
هاشمیان در واکنش به عملکرد رضا درویش به عنوان مدیرعامل پرسپولیس گفت: «وظیفه من تمرکز روی بر بازی ذوب آهن است و کاری به موارد مدیریتی ندارم. مدیر تیم ما افشین پیروانی است و هر کاری داشته باشیم از طریق او به باشگاه اعلام میکنیم. من سرمربی هستم و جز کار خودم وارد مباحث مدیریتی نمیشوم.»
جیدیونس، معاون ترامپ، در پایان سفر خود در فرودگاه بنگوریون، رای پارلمان اسرائیل برای اعمال حاکمیت بر کرانه باختری همزمان با حضورش در این کشور را نمایشی سیاسی و نمادین توصیف کرد.
او در عین حال افزود: «این اقدام بسیار احمقانه بود و شخصا از آن احساس توهین میکنم.»





