اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، گفت «افرادی» در رابطه با حمله به مقیسی و رازینی، «شناسایی، دستگیر و احضار» شدهاند.
او افزود تحقیقات در خصوص این رویداد همچنان ادامه دارد.

غروب ۲۵ دیماه، سالن نمایش دونده نابینا در نیویورک صندلی خالی ندارد. همه صندلیها پرشده از تماشاگر. همزمان با ورود تماشاگران، محمدرضا حسینزاده و آیناز آذرهوش وارد سالن میشوند و با حرکات نرمشی خود را برای شروع نمایش آماده میکنند.
دویدن تا نقطه پایان
نمایش با این جملات آغاز میشود: براساس یک داستان واقعی، براساس یک داستان، براساس یک تاریخ خیالی، براساس یک تاریخ. و بعد صدایی به ما اعلام میکند اینجا سالن ملاقات زندان است و زمان ملاقات یک زن زندانی سیاسی با همسرش. در تاریکی صحنه، در وسط نیویورک روی صندلی جابهجا میشوم. سمت چپم مردی آمریکای و ساکن نیویورک است و سمت راستم زن مهاجر اسپانیایی که سالها در نیویورک زندگی کرده است.
دقایقی بعد میفهمیم زن به اتهامات سیاسی به چهار سال و چند ماه و چند روز زندان محکوم است و همسر زن که هر هفته به ملاقاتش میرود کارش دویدن در ماراتن است. زن در یکی از ملاقاتهایشان او را متقاعد میکند به یک زن نابینا در ماراتن پاریس کمک کند. مرد باید با این زن نابینا تمرین کند تا ریتمشان در طول دویدن هماهنگ شود، تا نهایتا یکی شوند و از خط بگذرند.

امیررضا کوهستانی، نویسنده و کارگردان این نمایش، اولینبار با «رقص روی لیوانها» در جشنواره تئاتر فجر سال ۱۳۸۰ شناخته شد و پس از آن درهای موفقیت به روی این نابغه تئاتر گشوده شد.
در ۲۰ سال گذشته دهها نمایش در ایران، اروپا و آمریکا از جمله «تجربههای اخیر»، «در میان ابرها»، «سالگشتگی»، «۱۷ دی کجا بودی؟» و «دیوار چهارم» روی صحنه برده و این روزها «دونده نابینا»اش در نیویورک روی صحنه است. نمایشی که به دلیل ماهیت و داستاناش امکان اجرا در ایران ندارد، اما در ایران میگذرد، با دو بازیگر ایرانی «آیناز آذرهوش و محمدرضا حسینزاده» و به زبان فارسی و نمایش متن انگلیسی روی صفحه نمایش، روی صحنه میرود.
تور اجراهای «دونده نابینا» از بهار ۲۰۲۳ آغاز شده و در شهرهایی همچون بروکسل، برلین، میلان، مونیخ، کیوتو، سئول اجرا داشته و تا ۵ بهمن هم اجرایش در نیویورک ادامه خواهد داشت.
امیررضا کوهستانی بدون تعجیل و با ظرافت و به وقتش به مخاطب میگوید دختر دونده نمایش از آسیبدیدگان چشمی اعتراضات ۱۴۰۱ است، کسی که میخواسته پیش از همه آن اتفاقات در ماراتن پاریس شرکت کند.
کوهستانی در یادداشتی که در بروشور نمایش منتشر شده از ایده دویدن در زندگیش گفته، از اینکه پس از شکست جنبش سبز راهی جز دویدن برای تسکین خویش نیافته و روزها تا کیلومترها میدویده است: «آزادی یک حالت است، درست مانند دویدن، شما برای خود یک هدف خیالی، مثلا حرکت از نقطه الف به نقطه ب تعیین میکنید، اما هدف شما حرکت فیزیکی نیست، بلکه بیشتر تجربه آزادی در این میان است. برای من اینطور بود نه رکورد مهم بود و نه مسافت. میدویدم تا اینکه دیگر نتوانستم.»
او در جای دیگری از یادداشتش از نیلوفر حامدی، روزنامهنگاری که برای اولینبار مرگ مهسا امینی را رسانهای کرد و از ضیا نبوی، دانشجوی که به هشت سال زندان محکوم شد، نوشته و گفته از آنها برای اجرای نمایشش وام گرفته است. از نیلوفر حامدی که پیش از زندان دونده بوده و در حیاط زندان هم همچنان با دمپایی میدویده است و از ضیا نبوی که به واسطه پایاننامه دوره دکترایش «پدیدارشناسی زندان»، او را با لایههای پنهان زندگی در زندان آشنا کرده است.
کوهستانی در همین یادداشت از چگونگی خلق کاراکتر دونده نابینا هم میگوید. روزی همکارش عکسی از یک دونده نابینا را کنار راهنمایش در المپیک توکیو به او نشان داده. دو بدن با دستهایی گره خورده درهم. یکی با چشمان بسته و دیگری با چشمانی به غایت باز، کنار هم میدویدند. کوهستانی میگوید با دیدن این عکس، دویدن که همیشه برای او تصویری از آزادی بوده، بیان تازهای به خودش گرفته است.
پس از مسابقه ماراتن، مرد و دختر نابینا اینبار تصمیم میگیرند، در عرض چند ساعت طول تونل مانش را تا پیش از حرکت اولین قطار صبح بدوند.

کسانی که کارهای امیررضا کوهستانی را در طی سالها دیدهاند، میتوانند نشانههای آشنا نوع روایت و کارگردانی را در کار اخیرش دنبال کنند. در این نمایش هم مانند بیشتر کارهایش از ویدیو برای کمک به خط روایتی داستان استفاده کرده است. در این نمایش همچنین از طراحی صحنه ساده، دیالوگهای کوتاه و غیرمستقیم، استفاده از سکوت میان بازیگران و میزانسهای ساکن استفاده شده است. اگرچه دو بازیگر این نمایش مدام روی صحنه در حال دویدن هستند اما همچنان ریتم ساکن را به ما القا میکنند، ریتمی که طبعا باید با داستان رخوت و یاس زندان و شرایط آدمهایش همسو باشد.
کوهستانی آرامآرام و تا آخرین دیالوگهای دختر دونده ما را مانند شعری جاری بر صحنه، محصور و میخکوب میکند. نمایش در یک ساعت اجرای خود با تکنیک داستانی پیچیده بدون اینکه خط اصلی روایی را گم کند از مونولوگ به دیالوگ، از ویدیو به صحنه ما را با خود همراه میکند.
دونده نابینا در آخرین گفتههایش خطاب به دیگران میگوید مهاجرتش به پاریس خیلی هم دراماتیک نبوده یا مثلا آخرین باقیمانده یک کشتی شکسته در آب نبوده، اما کسی است که چشمانش را یک دولت گرفته و حالا در جای دیگری به دنبال رسیدن آزادی برای آنجا که وطن مینامندش، در حال دویدن و جنگیدن است.
زمانی که نمایش تمام میشود، مشخص نیست آن دو توانستهاند به پایان تونل مانش برسند یا با رسیدن اولین قطار پاریس- لندن، به لکههای خونی تبدیل شدهاند روی دیوار . چراغها روشن میشود، تماشاگران برای دو بازیگر دست میزنند. من و ایرانیهای شبیه من در لابهلای دست زدنها، بغضمان را فرو میدهیم. اینجا نه باید بترکد، هنوز زود است. ما که خوب میدانیم حسرت خانه چیست هرکدام شبیه جزیرههای کوچک تنها از سالن بیرون میزنیم و تن به سرمای نیویورک میدهیم.
از قضا، شامگاه همان روز اجرای نمایش در نیویورک، یک نام آشنا از میان ما، ابراهیم نبوی، طنزنویس و نویسنده خودش را تمام میکند، در شهر سیلورسپرینگ مریلند، ۴۰۰ کیلومتر دورتر از سالن نمایش «دونده نابینا» در نیویورک. یکی از ما هزاران هزار، نمایشی را هر شب از آزادی و یاس مهاجرت به روی صحنه میبرد و یکی که دیگر طاقت دوری از ایران را ندارد در مقابلش نقطه پایان میگذارد.
انگار دو خواب موازی با هم جریان دارد، همه ما رو به باد ایستادهایم و راه خانه را گم کردهایم و دیگری، خوابی که همه ما در آن خود را برای ماراتن و عبور از خط آماده میکنیم. درخواب قبلی به ما گفته شده باید بیوقفه برای رسیدن به آزادی بدویم. ما منتظر سوت مسابقه هستیم.
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، درباره تجربه خود از محاکمه توسط محمد مقیسه، به ایراناینترنشنال گفت: «مقیسه شبیه به یک بازجو بود و نه یک قاضی بیطرف.»
موسوی افزود: «در حالی که شعرهای من در ایران چاپ و منتشر شده بودند، به جرم اشعارم، بهجز توهینهای جنسیتی چیز دیگری از او نشنیدم.»

ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه قطر، اعلام کرد آتشبس میان حماس و اسرائیل از ساعت ۸:۳۰ صبح (به وقت محلی) یکشنبه ۳۰ دی اجرایی خواهد شد.
انصاری در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به ساکنان [غزه] توصیه میکنیم که احتیاط کنند، نهایت دقت را به کار گیرند و منتظر دستورالعملهای منابع رسمی باشند.»
پس از ماهها رایزنیهای بینالمللی و با میانجیگری قطر، مصر و آمریکا، اسرائیل و حماس ۲۶ دی برای برقراری آتشبس در غزه در سه مرحله به توافق دست یافتند.
در مرحله اول توافق که شش هفته به طول میانجامد، حماس ۳۳ گروگان اسرائیلی شامل تمامی زنان، کودکان و مردان بالای ۵۰ سال را آزاد خواهد کرد.
اسرائیل نیز در این مرحله از توافق، هزار و ۹۰۴ زندانی فلسطینی را آزاد میکند. وبسایت خبری تایمز اسرائیل نوشت از این تعداد، ۷۳۷ نفر «بازداشتیها و زندانیان امنیتی» هستند و در میان آنان «تروریست های محکوم به حبس ابد به جرم قتل» و اعضای حماس، جهاد اسلامی فلسطین و جنبش فتح دیده میشوند.
ارتش اسرائیل شنبه ۲۹ دی در بیانیهای اعلام کرد برای اجرای توافق آتشبس با حماس آماده است.
در این بیانیه آمده است: «ارتش اسرائیل خود را برای تحویل گرفتن گروگانها پس از آزادی آنها از اسارت حماس آماده کرده و در تلاش است تا حمایتهای جسمی و روانی مناسب را برای آنها فراهم کند.»
ارتش اسرائیل افزود خود را به آزادی همه گروگانهای در بند حماس متعهد میداند و به عملیات برای «تضمین امنیت شهروندان اسرائیلی»، بهویژه ساکنان مناطق نزدیک به مرز غزه، ادامه خواهد داد.
بیبیسی ۲۹ دی به نقل از یک مقام فلسطینی گزارش داد پس از اجرایی شدن توافق آتشبس، اسرائیل به نیروهای پلیس حماس اجازه خواهد داد با استفاده از یونیفورم رسمی آبیرنگ خود، در برخی نقاط غزه فعالیت کنند.
بر اساس این گزارش، وظیفه پلیس حماس مدیریت بازگشت آوارگان فلسطینی به محل سکونتشان است. این نیروها بهجز در مواقع ضروری، مجاز به حمل سلاح نیستند و در مناطقی از غزه که سربازان اسرائیلی مستقر هستند، حضور نخواهند داشت.
دولت اسرائیل شامگاه ۲۸ دی توافق آتشبس غزه را تصویب کرد. این توافق پیش از آن در کابینه امنیتی اسرائیل به تصویب رسیده بود.
پیشتر در ۲۷ دی، ایتمار بنگویر، سیاستمدار راستگرای اسرائیلی و رهبر حزب «قدرت یهودی»، هشدار داده بود در صورتی که دولت ائتلافی این کشور توافقنامه آتشبس را به تصویب برساند، حزب متبوعش از کابینه خارج خواهد شد.
بنگویر در دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو، وزیر امنیت ملی است.
باسم نعیم، رییس شورای روابط بینالملل حماس، ۲۸ دی اعلام کرد دستیابی به توافق آتشبس در غزه بدون نقشآفرینی دونالد ترامپ، رییسجمهوری منتخب آمریکا و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه، امکانپذیر نبود.
مهدیه گلرو، فعال سیاسی، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «مقیسه بسیار بددهن بود و سعی میکرد متهمان را تحقیر کند، از کلمات رکیک استفاده میکرد و دادگاههایی بسیار بسیار کوتاه با احکام سنگین داشت.»
او همچنین به محاکمه خود در دادگاهی به ریاست مقیسه به اتهام «اجتماع و تبانی» و تشویق دانشجویان به شرکت در اعتراضات ۱۶ آذر پرداخت و افزود: «در همان سال همسر من هم پیش مقیسه محکوم شد. دادگاه او دو یا سه دقیقه بیشتر طول نکشید و مقیسه به او گفت تو همسر فلانی هستی و یاد نگرفتی زنت را جمع کنی، به زندان میروی و آنجا یاد میگیری چگونه کنترلش کنی.»
به گفته گلرو، هنگام محاکمه متهمان زن در دادگاههای مقیسه، رفتار او بهطور آشکاری تحت تاثیر «نگاه مردسالارانه» قرار داشت.

علی خسروی، عضو کمیته داوران فدراسیون فوتبال در یک گفتگوی تلویزیونی مدعی شده است که برخی مربیان «از ۲۰ تا ۴۰ سال پیش» بخشی از مبلغ قراردادشان، برای رشوه به داوران بوده است: «آن دسته از مربیانی اگر شرافت و درستکاری در وجودتان هنوز هست، بگویید که به کدام داوران رشوه دادهاید.»
پابگاه خبری فوتبالی به نقل از این داور بازنشسته نوشته: «یادم میآید زمانی که یک مربی ۲۰۰ میلیون تومان باید با یک باشگاه قرارداد میبست، به باشگاه میگفت ۵۰ میلیون تومان هم بگذارید کنار این ۲۰۰ میلیون تومان برای داورها که قرارداد بشود ۲۵۰ میلیون تومان!»
خسروی بدون اسم بردن از کسی، یک نمونه مثال زده است: «در بازی سایپا و قندی گفتند ۲۰ میلیون تومان به همراهان تیم دادهاند، بعد گفتهاند به علی خسروی و تیم کمک داوری دادهاند اما ندادند و همان همراهان تیمها پولها را گرفتند اما حرامشان شد.»
او مدعی است: «یک عده به اسم من و کمیته داوران و مجری تلویزیون و داور و … پول گرفته و بعد پول به آنها ندادهاند و خودشان گرفتهاند و پا روی پا گذاشته و پول روی پول گذاشتهاند بعد به همه اتهام میزنند. یک بار بیایید با سند و مدرک اعلام کنید. من دلم برای مجریان برنامههای ورزشی میسوزد، بازیکن میآید تلویزیون و شش ماه بعد میرود تیم ملی یا یک تیم بزرگ بعد میگویند مجری پول گرفته که بازیکن به تیم ملی و تیم باشگاهی بزرگ رفته است!»
خسروی همچنین ادعا کرده که از برخی باشگاهها پیشنهاد همکاری هم دریافت کرده است: «من همین الان از تیمها پیشنهاد دارم که میلیاردی پول بگیرم و مشاور داوری بشوم اما عضو کمیته داوران هستم و قبول نمیکنم. باور کنید پیشنهاد ۳ میلیارد تومانی داشتهام و رد کردهام.»
