محمدرضا مرادزاده، یکی از کارگران معدن طبس گفت: «من و سایر کارگران، کسانی را که بیهوش شده بودند، خارج کرده و به ماشینهای اورژانس منتقل کردیم.»
او گفت: «وضعیت بهگونهای بود که نمیشد داخل معدن رفت. شدت گاز بسیار بالا بود و کسانی هم که برای نجات وارد معدن شده بودند، دچار خفگی شدند.»

«تله»، تازهترین ساخته ام. نایت شیامالان که بر پرده سینماهای آمریکا و بریتانیاست، قرار است یک تریلر هیجانانگیز درباره یک قاتل روانی باشد که داستانش متفاوت از نمونههای پیشین پیش برود اما فیلم در همین حد هم ناموفق است.
(هشدار: این مقاله بخشهایی از داستان را لو میدهد.)
البته شروع غافلگیر کننده فیلم، نوید فیلم جدی و متفاوتی را میدهد اما فیلم خیلی زود همه امیدهای یک تماشاگر جدی را نقش بر آب میکند. آغاز فیلم با رابطه عادی و لطیف یک دختر و پدرش پیش میرود که با هم به تماشای یک کنسرت آمدهاند: کنسرت لیدیریون که خواننده جوان مورد علاقه این دختر نوجوان و هم سن و سالهای اوست. اما خیلی زود میفهمیم که این پدر عادی و معمولی کسی نیست جز قاتلی که به نام «قصاب» معروف شده و حالا پلیس که میداند او در این کنسرت حضور دارد، با حضور پررنگ و همه جانبه ماموران، قصد دستگیریاش را دارد.
از عنوان فیلم (Trap به معنی تله)، به نظر میرسد تمام فیلم در این سالن بزرگ کنسرت خواهد گذشت؛ جایی که پلیس برای شخصیت اصلی فیلم تله گذاشته و میخواهد به هر قیمتی او را دستگیر کند و فیلم طبق معمول با بازی موش و گربه پلیس و قاتل پیش خواهد رفت.
حدود یک ساعت ابتدایی فیلم هم با تعلیقی قابل قبول در همین مکان میگذرد؛ با استفاده از فرمول معمول ژانر که در آن قاتل باهوشی سعی دارد به هر نحو ممکن راهکاری برای فرار از مخصمه بیابد و در مجموع طی این مدت داخل سالن، فیلمنامه با چفت و بستی قابل قبول پیش میرود، در عین حال که رابطه دوستانه و صمیمی او با دخترش و تلاشش برای محافظت از دختر و لو ندادن خودش در برابر او، زندگی دوگانه این شخصیت را به رخ میکشد و تشریح میکند، چیزی که در بخش دوم به مساله اصلی فیلم تبدیل میشود و قرار است فیلم را به یک اثر روانشناسانه نزدیک کند اما این بخش دوم تمام مشکلات فیلم را شکل میدهد؛ تمام بخشهایی که خارج از سالن کنسرت میگذرد و در واقع عهد ناگفته فیلمساز برای روایت یک قصه پرتعلیق در یک مکان بسته را میشکند، انگار که فیلمنامهنویس و فیلمساز، توانایی خلق تعلیق بیشتری را در داخل این سالن ندارند و بیجهت از آن خارج میشوند.
این خارج شدن، تمام ضعفهای پرداخت و شخصیتپردازی را نمایان میکند. جدای از این که نحوه خارج شدن آنها از سالن در نهایت در اجرا قابل باور نیست، وقایع بعدی هم چه در نحوه اجرا و چه در منطق داستانی، به شدت سطحی و بیمنطق به نظر میرسد.
حضور خودخواسته خواننده در خانه یک قاتل خطرناک و قهرمان شدن بیدلیل او (با وقایع مضحک مربوط به برداشتن تلفن همراه قاتل و بعد گنجاندن مساله شبکههای اجتماعی که تنها نوعی تن دادن به مسائل باب روز نوجوانانه است)، یکی از ضعفهای اصلی فیلمنامه را شکل میدهد.
در عین حال شیامالان که به رغم تحسین شدن برخی فیلمهایش، واقعا هیچ فیلم خوبی در کارنامه ندارد، در یک خودآگاهی بیدلیل، قصد ندارد تنها به ساخت یک اکشن قرص و محکم دل خوش کند و برعکس قصد دارد یک تریلر روانشناسانه و به زعم خود بسیار پیچیده درباره درون انسان را شکل دهد که تماشاگر را درگیر وجوه روانشناختی اثرش کند اما این وجه از فیلم چنان سطحی از کار درآمده که نه تنها وجهی جدیتر به فیلم شیامالان نمیدهد، بلکه فیلم را در بخشهایی مضحک هم میکند و ضعفهای فیلم را در باب شخصیتپردازی و پیشبرد وقایع بسیار پررنگتر از قبل جلوه میدهد.
تمام وقایع داخل خانه، چه زمانی که خواننده حضور دارد و چه زمانی که همسر قاتل با او در خانه تنها شده، قرار است این وجه روانشناسانه اثر را برجسته کند اما هر دو صحنه و دیالوگهایشان نه تنها کمکی به عمیقتر شدن وجوه روانی شخصیت نمیکند، بلکه فضای مضحکی را شکل میدهد که در سطح میماند.
یکی دیگر از این صحنهها زمانی است که قاتل قصد دارد خواننده را با خود ببرد و در جلوی پارکینگ، با همسر و فرزندانش روبهرو میشود: این رویارویی، قرار است دو نوع شخصیت مرد را در برابر هم قرار دهد؛ یک قاتل روانی و یک مرد خانواده که حالا رو در روی یکدیگر قرار میگیرند و مرد باید تصمیم بگیرد.
دیالوگهای این صحنه، نوع پرداخت آن و نوع پایان گرفتنش به قدری غیرقابل باور است که تماشاگر لحظهای حتی با دختر خواننده که قرار است در این صحنه قربانی باشد و ما را با خود همراه کند، همذاتپنداری نمیکند.
ام.نایت شیامالان، فیلمساز آمریکایی متولد هند که در سال ۲۰۰۰، زمانی که بسیار جوان بود و با فیلم «حس ششم» جوایز مختلفی به دست آورد، برای برخی استعداد تازهای در سینمای آمریکا به نظر میرسید اما فیلمهای بعدی او از قضاوت عجولانه و انتظار بیجایی خبر میداد که هیچ گاه پاسخ داده نشد و شیامالان به یک فیلمساز عمدتا تجاری تبدیل شد که روز به روز از سینمای جدی بیشتر فاصله گرفت و حالا با نگاه به کارنامهاش میتوان در بهترین حالت او را تنها یک تکنیسین نسبتا خوب هالیوودی قلمداد کرد.

انتشار تصویری از حرکت قطار در متروی تهران با در باز، واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت. بسیاری از کاربران با اشاره به حوادثی مانند معدن طبس، نوشتند که اگر در متروی تهران هم فاجعهای رخ داد، مسئولان نگویند که مشکل ایمنی وجود نداشت و صرفا یک حادثه بود.
ارتش اسرائیل ظهر روز سهشنبه به ساکنان صیدا در لبنان هشدار داد اگر نزدیک انبارهای تسلیحات حزبالله هستند، فورا این مناطق را ترک کنند.
ساعتی پیش از این هشدار، رسانهها روز سهشنبه از حمله اسرائیل به منطقه صور در جنوب لبنان خبر دادند.
العربیه نیز از موج جدید حملات اسرائیل به منطقه عیتا الشعب در جنوب لبنان خبر داد.

به دنبال اعلام ممنوعیت حضور تماشاگران زن در دربی ۱۰۴ به بهانه ظرفیت پایین استادیوم اراک، انتقادها به شرایط برگزاری این بازی مهم و حساس افزایش پیدا کرد.
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «تعطیلش کنید آقا» نوشته حذف زنان از ورزشگاههای فوتبال و محروم کردن آنها از حق طبیعیشان به امری عادی برای مسوولان تبدیل شده.
اعتماد با اشاره به صحبتهای دیروز رئیس هیئت فوتبال مرکزی که گفته بود «به دلیل نبودن زیرساختها زنان نمیتوانند تماشاگر این بازی باشند» پرسیده «اگر زیرساخت نیست و استادیوم مشکل دارد اصلا بازی برگزار نکنید، چرا فقط زورتان به زنان میرسد؟»
این روزنامه در ادامه پرسیده است: «معلوم نیست این زیرساختی که مقامات از آن حرف میزنند چیست که بعد از چندین سال هنوز فراهم نشده و قرار هم نیست فراهم شود. معلوم نیست این افراد چطور به خودشان حق میدهند به هر دلیلی بلافاصله زنان را از حضور در استادیوم محروم کنند.»
به عقیده روزنامه اعتماد برای مسئولان «عادی شده و به راحتی تصمیم میگیرند و نیمی از تماشاچیان را از حق طبیعی خود محروم کنند. یک نفر هم نیست به اینها بگوید اگر زیرساخت نیست و استادیوم مشکل دارد اصلا بازی برگزار نکنید! اگر سکوها مشکل دارد بازی را بدون تماشاچی برگزار کنید! چرا فقط زورتان به زنان میرسد؟»
فرهیختگان هم در گزارشی انتقادی نوشته اولین راه حل مدیریت بحران در فوتبال ایران جلوگیری از ورود زنان است: «در بیشتر ورزشگاهها جایگاه زنان در نامناسبترین موقعیت ممکن است، حضورشان روی سکوها پرتعداد نیست و ظرفیت صندلیهایی که به زنان اختصاص پیدا میکند نیز اندک است. ورزشگاه کوچک میشود یا بازی بزرگ، اولین راهحل برای مدیریت بحران جلوگیری از ورود زنان است، این تنها فرار از مسئولیتپذیری است.»
این روزنامه نوشته: «چرا باید در چنین رقابتی زنان هزینه سوء مدیریت و برخورد سلیقهای مدیران فوتبال ایران را بدهند؟ یا چرا برای یکبار هم که شده در برخورد با چنین موقعیتهایی ظرفیت تماشاگران مرد محدودتر نمیشود؟»
هواپیمایی قطر ایرویز در بیانیهای اعلام کرد که به علت «وضعیت جاری در منطقه» روز سهشنبه و چهارشنبه (سوم و چهارم مهر) تمام پروازهای خود از مبدا یا به مقصد بیروت را لغو کرده است.
شرکت هواپیمایی الاتحاد در امارات متحده عربی اعلام کرد به دلیل «تحولات جاری در منطقه» روز سهشنبه سوم مهر پروازهای خود از مبدا یا به مقصد بیروت را لغو کرده است.
شرکت هواپیمایی ایرعربیا با انتشار اطلاعیهای مشابه، گفت روز سهشنبه پروازهای شارجه به بیروت و ابوظبی به بیروت انجام نمیشوند.
فرودگاه بیروت نیز روز سهشنبه از لغو بیش از ۳۰ پرواز از مبدا یا به مقصد این شهر خبر داد.





