جیم ریش، رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، با اشاره به گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره اقدام افزایش ذخایر اورانیوم با غلظت بالا در ایران، گفت: «فرانسه، آلمان و بریتانیا برای فعالکردن مکانیسم ماشه به چه چیزی بیشتر از این نیاز دارند؟»
سناتور جیم ریش بر حمایت از کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه جمهوری اسلامی و تلاشهای او برای دستیابی به توافقی که بهطور کامل به برنامه غنیسازی تهران پایان دهد، تاکید کرد.

کارن بس، شهردار لسآنجلس، سهشنبه اعلام کرد که مقامات این شهر در حال بررسی اعمال مقررات منع رفتوآمد یا دیگر اقدامات «قاطعانه» در واکنش به احتمال بروز خشونت یا خرابکاری هستند.
او تاکید کرد که هنوز تصمیم نهایی در اینباره اتخاذ نشده است.


مهدی طارمی، مهاجم تیم ملی فوتبال، پس از دیدار برابر کره شمالی درباره طولانیشدن غیبت احمد نورالهی در تیم ملی، گفت که خودش، تنها کسی است که میتواند نورالهی را به تیم ملی برگرداند اما این بازیکن به او گفته که به تیم ملی برنمیگردد و میخواهد جا برای بازیکنان جوانتر باز شود.
طارمی دراینباره گفت: «اگر کسی باشد که نورالهی را به تیم ملی بیاورد، آن فرد خودم هستم. او میتواند در جام جهانی به تیم ملی کمک کند، اما دوست دارد جای خودش را به جوانان بدهد و نمیخواهد در تیم ملی بازی کند؛ حتی اگر مربی دیگری بیاید.»
طارمی درباره روند جوانگرایی در تیم ملی هم مدعی شد: «فرهنگ کشور ما این است که بازیکنان باتجربه را بیشتر میپسندد. در ایتالیا نیز چنین فرهنگی وجود دارد، اما در اسپانیا بیشتر به بازیکنان جوان توجه میکنند.»
مهاجم اینتر درباره سرنوشت حضورش در این تیم در فصل پیش رو گفت: «اگر اجازه بدهید [میمانم]! من با اینتر قرارداد دارم و اینقدری که شما رسانهها[ی ایران] میگویید در حال جدایی هستم، چنین اخباری نشنیدهام.»

شبکه «کان» اسرائیل به نقل از منابع امنیتی گزارش داد که جمهوری اسلامی تلاشهای خود را برای جذب کودکان و نوجوانان در اسرائیل بهمنظور انجام مأموریتهای جاسوسی افزایش داده است.
به گفته این منابع، تهران از بسترهای آنلاین، شامل سایتها و اپلیکیشنهای ویژه نوجوانان استفاده و آنها را با وعده دریافت پول وسوسه میکند تا به همکاری اطلاعاتی تن دهند.
سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شینبت) نیز با تایید این ارزیابیها اعلام کرد: «شاهد افزایش تلاشها برای جذب افراد نابالغ هستیم.»
این نهاد هشدار داد که ارتباط با عوامل بیگانه برای انجام ماموریتهای اطلاعاتی، یک جرم جدی محسوب میشود که با مجازاتهای سنگین همراه است.
پلیس اسرائیل، سهشنبه یک نوجوان ۱۳ ساله را به ظن همکاری با عوامل جمهوری اسلامی بازداشت کرد.
سایت واینت پیش از این گزارش داد که بر اساس نتایج تحقیقات، عوامل جمهوری اسلامی از طریق تلگرام با این پسر ۱۳ ساله تماس گرفته و در ازای پرداخت پول، از او خواستهاند ماموریتهایی در تلآویو انجام دهد.
بر اساس این گزارش، این نوجوان در ابتدا به درخواست عوامل جمهوری اسلامی پاسخ مثبت داده و طبق دستور آنها، اقدام به نوشتن شعارهایی در برخی مناطق تلآویو کرد و در ازای این اقدامات، مبالغی به او پرداخت شد.
همچنین، در ادامه از او خواسته شده تا از سامانه دفاع هوایی «گنبد آهنین» و خانه گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل، عکسبرداری کند و جعبههای برق شهری را به آتش بکشد، اما او از انجام این کارها خودداری کرده است.
خانواده این نوجوان اعلام کردهاند که هیچگونه اطلاعی از ماجرا نداشتهاند و زمانی که نیروهای امنیتی با حکم بازداشت به منزل آنها مراجعه کردند، از موضوع آگاه شدند.
وکیلمدافع این نوجوان نیز گفت: «ما با کودکی بسیار کم سن و سال روبهرو هستیم که نهتنها هیچ قصدی برای آسیبرساندن به کشور نداشته، بلکه اساسا متوجه نبوده که فردی که با او در ارتباط است، یک مامور خارجی است.»
او اضافه کرد: «این نوجوان هنگامی که در مورد ارتباط خود دچار تردید و نگرانی شد، بلافاصله ارتباط خود را قطع کرد و حتی راه ارتباطی با فرد تماسگیرنده را مسدود کرد. پس از آنکه روایت کامل او به پلیس ارائه شد و با توجه به دادههای موجود و واقعیتهای روشنشده، پلیس با آزادی او تحت بازداشت خانگی به مدت پنج روز موافقت کرد.»
افزایش موارد جاسوسی و فعالیتهای خرابکارانه مرتبط با جمهوری اسلامی
نهادهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل طی ماههای اخیر چندین نفر دیگر را نیز به اتهام جاسوسی و اقدامات خرابکارانه مرتبط با جمهوری اسلامی بازداشت کردهاند.
از زمان حمله تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (مهرماه ۱۴۰۲)، نهادهای امنیتی اسرائیل اعلام کردهاند که تاکنون بیش از ۲۰ پرونده جاسوسی مرتبط با شهروندانی که با جمهوری اسلامی همکاری داشتهاند را شناسایی و خنثی کردهاند.
مقامهای امنیتی اسرائیل روز ۱۳ خرداد اعلام کردند فردی را بازداشت کردهاند که به جاسوسی برای جمهوری اسلامی در ازای دریافت پول متهم است. به گفته مقامها، این فرد علاوه بر انتقال سلاح به کرانه باختری و تلاش برای جذب مادرش به همکاری، اقدام به سوزاندن یونیفرمهای ارتش اسرائیل کرده و مأموریتهایی مانند آتشزدن جنگلها را نیز بر عهده داشته است.
در اول خرداد، دادستانی اسرائیل با صدور کیفرخواستی علیه موشه آتیاس، جوان ۱۸ ساله اهل اشدود، او را به همکاری با سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی متهم کرد.
در ۳۰ اردیبهشت نیز پلیس اسرائیل و شینبت از بازداشت دو شهروند این کشور به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی و تلاش برای جمعآوری اطلاعاتی از محل سکونت یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، خبر دادند.
نهادهای امنیتی به شهروندان اسرائیلی هشدار دادهاند از هرگونه تماس با عوامل خارجی و پذیرش ماموریت از سوی آنها خودداری کنند، چرا که این اقدامات بهعنوان جرایم امنیتی سنگین تلقی میشوند و تهدیدی جدی برای امنیت کشور بهشمار میروند.

در ایران، اعتصابها یکی پس از دیگری میآیند و میروند، بیآنکه تغییری پایدار در وضعیت اعتصابکنندگان بهجا بگذارند. چرا صدای هزاران معترض به جایی نمیرسد و چگونه میتوان این حرکتهای پراکنده را به نیرویی جمعی و موثر برای تغییر بدل کرد؟
در سه سال گذشته، هزاران اعتصاب صنفی در ایران شکل گرفتهاند که طیف گستردهای از معلمان، پرستاران، کارگران، بازنشستگان، کارکنان نفت و بهویژه کامیونداران را در بر میگیرند.
یکی از مهمترین این اعتراضها، اعتصاب سراسری خرداد ۱۴۰۴ کامیونداران در بیش از ۱۶۳ شهر بود که برخی آن را از بزرگترین اعتصابات پس از انقلاب ۵۷ میدانند.
با وجود تاکید اتحادیه کامیونداران بر «اتحاد» و «شنیدهشدن»، بیانیه رسمی آنها تصریح میکند که مطالبات اصلی همچنان بیپاسخ ماندهاند.
این واقعیت پرسشی اساسی را پیش میکشد: چرا با وجود این حجم گسترده از اعتراض و حتی برخی دستاوردهای مقطعی، تغییرات جدی در وضعیت زندگی و حقوق صنفی حاصل نشده است؟
پاسخ را باید در ضعف ساختاری این حرکتها جستوجو کرد؛ یعنی ناتوانی اعتصابها در تبدیل شدن به نیرویی پیوسته و تغییرآفرین که بخشی از آن به نبود روایتهای جمعی و هراس از برچسب سیاسی بازمیگردد.

میان سرکوب ساختاری و فرسایش امید
از دهه ۱۳۶۰ به بعد، جمهوری اسلامی با انحلال شوراهای کارگری، حذف سندیکاها و تضعیف اتحادیههای مستقل، روندی ساختاری و هدفمند از «تشکلزدایی نهادینه» را پی گرفته است.
این فرآیند موجب شد اعتراضها در ایران، واسطهزدوده، فردی، ناپایدار و شکننده شوند.
همچنین، حکومت، مطالبات صنفی را تا حدی تحمل و مطالبات سیاسی را سرکوب کرده و با کمک تبلیغات، معترضان را در دوگانه سیاسی و صنفی قرار داده و آن را به صنفی بودن و کوچک بودن مجبور میکند.
با این حال، چنین دوگانهای عملا وجود ندارد. مطالبات صنفی، بهدلیل بحران منابع، بیاعتمادی عمومی و اولویتهای ایدئولوژیک، نه تنها بیپاسخ مانده بلکه عملا امنیتی میشود.
از سوی دیگر، وابستگی تنگاتنگ صنعت و سیاستی که جمهوری اسلامی آن را عامدانه به وجود آورده است، باعث میشود هر کنش صنفی بهناچار به میدان سیاست بیاید و در عین حال امنیتی شود.
این شرایط، تمامی اشکال اعتراض را به یک سطح از مخاطره میکشاند. در واقع برای جمهوری اسلامی مهم نیست این کنشها چگونه تفسیر میشوند و آنچه اهمیت دارد، مهار فوری و حذف سیاسی آنهاست.
اما تلاش برخی گروهها برای دوگانهسازی این مسئله، حتی با نیت محافظت از موضوع، خود به مانعی در شکلگیری زبان مشترک میان اعتصابات و اعتراضات بدل شده است.
به بیان دیگر، تلاش برای پرهیز از سیاست باعث شده است تا مطالبات صنفی در غیاب یک افق روایی کلان، اغلب در چارچوب مسائل خاص خود محصور و از همصدایی بازمانند.
این گسست نه تنها از پایین، بلکه از بالا نیز بازتولید میشود: دستگاه تبلیغاتی حکومت با تقلیل خواستهها به سطح «نارضایتی»، بار سیاسی آنها را حذف میکند. همزمان، برخی کنشگران سیاسی خارج از کشور نیز عمدتا به بازنشر اخبار بسنده کرده و از تحلیل و پیونددهی ساختاری پرهیز دارند. در نتیجه، اعتراضها شنیده میشوند اما در فقدان روایت مشترک، به «فهم عمومی» و نیروی تهدیدآمیز برای دولت بدل نمیشوند.
تکرار بیوقفه و گسسته اعتراضها و اعتصابات، باعث شده این کنشها به امری روزمره بدل شوند.
این عادیسازی مزمن، نوعی بیتفاوتی اجتماعی پدید آورده که نه از ناآگاهی، بلکه از فرسودگی امید برمیخیزد. این فرسایش نه فقط در افکار عمومی، بلکه در خود معترضان نیز مشهود است: انگیزه، تابآوری و انسجام روانی آنان، با تجربههای ناکام پیاپی تحلیل میرود.
آیا راهی برای خروج وجود دارد؟
برای موثرتر شدن اعتصاب و گسترش آن، میتوان از طریق ترجمه خواستههای صنفی به زبان عمومیتر از سوی رسانهها و افراد موثر حوزههای اجتماعی و سیاسی اقدام کرد، چرا که ریشه اکثر آنها در فساد، رانتخواری و عدم توجه به خواستههای کارکنان آن حوزه است.
در واقع، درد مشترک باید روایتپذیرتر و همگانیتر شود.
در نبود نهادهای رسمی صنفی، راهکارهایی چون شبکهسازیهای غیررسمی، افقی و منعطف میتواند به همآوایی، هماهنگی و تبادل اطلاعات کمک کند.
این شبکهها ضمن کاهش ریسک شناسایی، زمینهساز همبستگیهای آینده و مدیریت موثر نیازها، به ویژه در حوزه مادی (مانند صندوق اعتصابات) خواهند بود.
برای آنکه حمایت رسانهها و فعالان خارج از کشور از اعتصابات در ایران موثر باشد، این حمایت باید به ابزاری برای توانمندسازی عملی اعتصابکنندگان در داخل بدل شود.
چنین حمایتی باید فراتر از صرف بازنشر، مستندسازی و تحلیل واقعگرایانه رنج اعتصابکنندگان برود.
با تولید محتوای آموزشی کاربردی نظیر «راهنمای بقا در اعتصاب»، «مدیریت روانی در شرایط سرکوب» یا «امنیت دیجیتال برای فعالان» و انتقال امن و هدفمند آن به دست کنشگران، میتوان تابآوری و سازمانیافتگی درونی جنبشهای صنفی را بهطور موثری تقویت کرد.

وحید جلالزاده، معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزارت خارجه جمهوری اسلامی، درباره وضعیت مهدیه اسفندیاری، شهروند ایرانی متهم به فعالیتهای مرتبط با «تروریسم» در فرانسه، گفت که او پس از ورود به زندان، به دلیل ممنوعیت حجاب، ترجیح داده در سلول انفرادی باقی بماند.
جلالزاده افزود: «ایشان حتی به بازرسی توسط ماموران زن معترض بودند که ما این موضوعات را صراحتاً مورد اعتراض قرار دادیم.»
نشریه لوپوئن فرانسه ۲۳ فروردین گزارش داد اسفندیاری ۳۹ ساله که از ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ در جنوب پاریس در بازداشت موقت بهسر میبرد، متهم به انتشار پیامهایی در حمایت از حمله هفتم اکتبر حماس در کانالی تلگرامی است.
بنا بر اعلام دادستانی پاریس، این پیامها «تحریک به تروریسم» و «توهین به جامعه یهودی» تلقی شدهاند.





