آنچه درباره کمبود اسید معده نمیدانید؛ از مشکلات گوارشی تا ریزش مو
تصور عمومی بر این است که اسید بالای معده باعث بسیاری از ناراحتیهای گوارشی میشود اما قابل توجه است که کمبود اسید معده نیز میتواند طیف گستردهای از مشکلات گوارشی تا ریزش مو ایجاد کند.
بر اساس گزارش تلگراف، میزان اسیدی بودن معده به تازگی در شبکههای اجتماعی به موضوعی پرطرفدار تبدیل شده است.
آزمایش خانگی جوش شیرین که از سوی اینفلوئنسرهای فضای مجازی به عنوان روشی برای سنجش میزان اسید معده ترویج میشود، نمونه بارز این علاقه عمومی است.
متخصصان گوارش تاکید دارند این آزمایشهای خانگی از نظر علمی قابل اعتماد نیستند اما توجه به مسئله اسید معده کم (هیپوکلریدریا) را مهم میدانند، زیرا این مشکل میتواند عامل طیف وسیعی از علائم از نفخ و سوء هاضمه گرفته تا کمبودهای تغذیهای و حتی ریزش مو باشد.
چرا اسید معده کاهش مییابد؟
به گفته دکتر احمد البوسودا، متخصص گوارش مستقر در لندن، با افزایش سن، بهطور طبیعی سطح اسیدیته معده کاهش مییابد.
این روند معمولا از حدود ۵۰ سالگی آغاز میشود اما عوامل دیگری نیز در کاهش اسید معده نقش دارند که مصرف بیرویه داروهای ضد اسید، یکی از مهمترین این عوامل است.
دکتر فیلیپ وودلند، متخصص نوروگاستروانترولوژی در مرکز گوارش لندن، معتقد است بسیاری از افراد بدون دلیل پزشکی مشخص، این داروها را مصرف میکنند.
باکتری هلیکوباکتر پیلوری که از راه غذا، آب آلوده یا تماس نزدیک به بدن راه مییابد، میتواند سطح اسید معده را کاهش دهد.
حدود نیمی از جمعیت جهان در دورهای از زندگی خود به این باکتری مبتلا میشوند اما بیشتر آنها هیچ علامت مشخصی را تجربه نمیکنند.
رژیم غذایی نامناسب بهویژه مصرف زیاد غذاهای فرآوری شده، کمبود روی و ویتامین بی۱۲ و بیماریهای خودایمنی، از عوامل جسمی تاثیرگذار بر کاهش اسید معده هستند.
علاوه بر این، متخصصان گوارش به عوامل روانی مانند استرس و بیخوابی نیز اشاره میکنند و تاکید دارند ارتباط دوطرفه بین مغز و دستگاه گوارش (محور مغز-روده) نقش مهمی در تنظیم ترشح اسید معده ایفا میکند.
نقش اسید معده در بدن
معده در حالت طبیعی محیطی بسیار اسیدی (پیاچ ۱.۵ تا ۳.۵) دارد. این اسید به عنوان یک ضدعفونیکننده قوی عمل میکند، باکتریهای مضر را نابود میسازد و از بروز عفونتها جلوگیری میکند.
نقش مهم دیگر آن، کمک به هضم غذا، بهویژه شکستن پروتئینهاست که جذب مواد مغذی را تسهیل میکند.
اسید معده همچنین نقش یک پیامرسان را برای فعال کردن سایر فرآیندهای گوارشی ایفا میکند.
برای مثال، ترشح صفرا از کیسه صفرا (برای تجزیه چربیها) و آنزیمهای لوزالمعده (برای تجزیه پروتئینها) را باعث میشود. کمبود اسید معده میتواند منجر به افزایش تولید گاز، تخمیر غذا در رودهها و کاهش جذب مواد مغذی شود.
نشانههای کمبود اسید معده
نفخ شکم، گاز معده و آروغ زدنهای مکرر، کمبودهای تغذیهای و وجود ذرات هضم نشده غذا در مدفوع از نشانههای کمبود اسید معده هستند.
سوزش سر دل، ابتلا به عفونتهای معده، کمبود ویتامینها و مواد مغذی در بدن و در مواردی ریزش مو نیز میتوانند از پیامدهای این مشکل باشند.
متخصصان گوارش توصیه میکنند پیش از هرگونه تشخیص خودسرانه، ابتدا تغییراتی در شیوه زندگی و عادات غذایی خود ایجاد کنید.
با این حال، اگر علائم به طور مداوم ادامه یابند، خواب شبانه شما مختل شود، تغییراتی در اشتها احساس شود یا خون در مدفوع مشاهده شود، باید برای انجام آزمایشهای بیشتر به پزشک مراجعه کنید.
چگونه میتوان کمبود اسید معده را تشخیص داد
آزمایش خون میتواند کمبود آهن و ویتامین بی۱۲ را نشان دهد که اغلب با اسید کم معده مرتبط است.
پزشکان گاهی آزمایش اندازهگیری هورمون گاسترین را تجویز میکنند که محرک تولید اسید معده است.
آندوسکوپی روش دیگری است که به بررسی پوشش داخلی معده و شناسایی علائمی مانند گاستریت کمک میکند.
در مراکز تخصصی گوارش، سنجش دقیق میزان اسید معده با استفاده از لولهای نازک که دارای حسگر سنجش اسید است انجام میشود. این وسیله از راه بینی یا دهان وارد معده شده و سطح اسید را طی ۲۴ تا ۴۸ ساعت اندازهگیری میکند.
راههای درمان و مدیریت اسید معده کم
هدف اصلی در درمان، یافتن علت اصلی کمبود اسید معده است. اگر باکتری هلیکوباکتر پیلوری عامل مشکل باشد، یک دوره مصرف آنتیبیوتیک میتواند آن را برطرف کند.
برای بیماریهای خودایمنی که غیرقابل برگشت هستند، تزریق ویتامین بی۱۲ و اصلاح رژیم غذایی میتواند به کنترل علائم کمک کند.
پزشکان توصیه میکنند پیش از استفاده از دارو، ابتدا تغییراتی در سبک زندگی ایجاد کنید.
کاهش مصرف کافئین و الکل، داشتن خواب کافی و جویدن کامل غذا از این موارد هستند.
خوب جویدن غذا، نیاز به مواد شیمیایی برای هضم را کاهش میدهد.
در حالی که استفاده از هوش مصنوعی مولد میان نوجوانان به سرعت در حال گسترش است، پژوهشگران نسبت به تاثیرات منفی روابط عاطفی با رباتهای گفتگو و خطرات ناشناخته آن هشدار دادهاند؛ خطراتی که میتواند از انزوای اجتماعی تا پیامدهای فاجعهبار مانند خودکشی را در پی داشتهباشد.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، نسل تازه ابزارهای هوش مصنوعی مولد در حالی با سرعت در میان نوجوانان آمریکایی محبوبیت پیدا کرده که پژوهشهای علمی درباره تاثیرات روانی و اجتماعی این فناوریها بر کودکان و نوجوانان بسیار محدود است.
طبق آخرین مطالعات، هفت نفر از هر ۱۰ نوجوان ۱۳ تا ۱۸ ساله آمریکایی از حداقل یک ابزار هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند.
روابط عاطفی نوجوانان با رباتهای گفتوگو، از کمک تحصیلی تا خودکشی
بهتازگی خبر خودکشی یک نوجوان ۱۴ ساله فلوریدایی به نام سوئل ستزر سوم، که رابطه عاطفی عمیقی با یک شخصیت مجازی در پلتفرم «کرکتر دات ایآی» برقرار کردهبود، توجهات را به خطرات این روابط مجازی جلب کردهاست.
بر اساس مستندات قضایی و گزارشهای منتشر شده، این هوش مصنوعی با وجود اطلاع از تمایلات خودکشی نوجوان، با عباراتی عاطفی او را به «بازگشت به خانه»، پیوستن به دنیای مجازی و ترک دنیای واقعی، ترغیب کردهبود. اکنون مادر این نوجوان دادخواستی علیه شرکت سازنده این پلتفرم تنظیم کردهاست.
با اینکه حدود یک چهارم نوجوانان آمریکایی اعلام کردهاند از چت جیپیتی برای انجام تکالیف درسی استفاده میکنند، اما آمار دقیقی از تعداد نوجوانانی که از این رباتها برای ارتباط عاطفی استفاده میکنند یا با آنها روابط شبهاجتماعی برقرار میکنند، وجود ندارد.
رباتهای گفتگو، تاییدگران بیقید و شرط
پژوهشگران حوزه فناوری هشدار میدهند چالش اصلی در چتباتهای امروزی، طراحی آنها بر پایه تایید مداوم نظرات کاربر است.
نتایج مطالعه مشترک دانشگاه امآیتی و شرکت اوپن ایآی، توسعه دهنده چتجیپیتی، نشان داده افرادی که گرایش بیشتری به وابستگی عاطفی در روابط دارند و کسانی که هوش مصنوعی را بهعنوان دوست در زندگی واقعی میپذیرند، آسیبپذیری بیشتری در برابر عوارض منفی این رباتها دارند.
بر اساس گزارش این نشریه آمریکایی، از زمان فراگیری تلفنهای هوشمند و گسترش شبکههای اجتماعی، میزان ارتباطات رو در رو و تعاملات اجتماعی میان نوجوانان در این کشور کاهش یافتهاست.
متخصصان سلامت روان بر این باورند که رباتهای هوش مصنوعی با ویژگی تایید بیچون و چرای کاربر، میتوانند برای نوجوانانی که پیش از این نیز در برقراری ارتباطات اجتماعی با مشکلاتی مواجه بودهاند، همچون دامی عمل کنند و با ایجاد حس رضایت کاذب، آنها را بیش از پیش از جامعه واقعی دور سازند.
طراحی بدون در نظر گرفتن نیازهای کودکان
بهگفته دکتر ژاکلین نسی، استادیار دانشگاه براون که تاثیر فناوری بر کودکان را مطالعه میکند، مشکل اساسی این است که این فناوریهای گفتگوی هوش مصنوعی، درست مانند شبکههای اجتماعی، بهندرت با در نظر گرفتن شرایط کودکان و نوجوانان طراحی میشوند.
دکتر نسی توضیح میدهد که تجربه شبکههای اجتماعی به ما آموخته که کودکان نیازمند سازوکارهای حفاظتی ویژه هستند.
پس از سالها مطالعه و بررسی مشخص شد کودکان در فضای دیجیتال به تمهیداتی همچون تنظیمات حریم خصوصی پیش فرض، سیستمهای تایید سن، حفاظت از دادههای شخصی و موانع ارتباطی برای جلوگیری از دسترسی افراد ناشناس نیاز دارند.
او تاکید میکند با این حال، پیادهسازی حتی ابتداییترین این تدابیر حفاظتی، سالها به طول انجامیده و هنوز با استانداردهای مطلوب فاصله دارد.
نگرانی اصلی این است که در مورد فناوریهای هوش مصنوعی، این چرخه تکرار شود و سالها طول بکشد تا اقدامات محافظتی لازم پس از آسیبهای گسترده اعمال گردد.
ضرورت قانونگذاری
اتحادیه اروپا موفق شده قوانین جامعی برای نظارت بر هوش مصنوعی تصویب کند که بهطور مشخص حقوق کودکان را مورد توجه قرار میدهد، اما در بسیاری از کشورها همچنان خلاء قانونی در این زمینه وجود دارد.
شانون والور، از پیشگامان اخلاق فناوری، به این نکته اشاره میکند که سیستمهای هوش مصنوعی کنونی از منظر اخلاقی قابل اعتماد نیستند، اما شرکتهای فناوری و رهبران بانفوذ این صنعت همچنان با وعدههای دلنشین، هوش مصنوعی را جایگزینی برای قضاوت و منش انسانی معرفی میکنند.
او تاکید میکند بدون چارچوبهای نظارتی مناسب، این فناوریها میتوانند بهویژه برای کودکان و نوجوانان، آسیبهای جبرانناپذیری به همراه داشتهباشند.
والدین در برابر غول فناوری
در شرایط کنونی که نظارت قانونی کافی وجود ندارد، مسئولیت اصلی محافظت از کودکان در برابر خطرات هوش مصنوعی بر دوش والدین سنگینی میکند.
این در حالی است که بسیاری از پیشگامان صنعت هوش مصنوعی، خود نسبت به قدرت و پیامدهای ناشناخته این فناوری ابراز نگرانی کردهاند.
والدین امروز در موقعیتی دشوار قرار دارند، از یک سو باید با فناوریهای پیچیدهای مقابله کنند که درک کامل آنها حتی برای متخصصان نیز چالشبرانگیز است و از سوی دیگر باید فرزندانشان را در محیطی پرورش دهند که روزبهروز بیشتر با این فناوریها آمیخته میشود.
تلاش برای ایجاد تعادل میان بهرهمندی از مزایای فناوری و محافظت در برابر خطرات آن، گاه به نبردی نابرابر میماند که والدین در آن با رقیبی نامرئی و قدرتمند مواجهاند، رقیبی که با جاذبههای فراوان، توجه و دلبستگی فرزندان را به خود جلب میکند.
تحقیقات تازه نشان میدهند بدن انسان خاطره رویدادهای تروماتیک را حتی سالها پس از وقوع آنها و با وجود بهبود روانی ظاهری، در قالب تغییرات فیزیولوژیک حفظ میکند و نشانههای زیستی استرس را با خود و در خود حمل میکند.
بر اساس گزارش نشریه نوروساینسنیوز، پژوهشگران دانشگاه اوکلاهما در مطالعهای بیسابقه برای بررسی اثرات بیولوژیک بلندمدت تروما، گروهی از بازماندگان یک حادثه بمبگذاری در سال ۱۹۹۵ را مورد مطالعه قرار دادند.
این تحقیق نشان داد که با وجود گذشت سالها و با وجود زندگی سالم و بدون مشکلات روانی مشهود، بدن این افراد همچنان آثار فیزیولوژیک آن حادثه را در خود حفظ کرده است.
تغییراتزیستیبدن
این پژوهش که برای نخستین بار به بررسی همزمان سه سیستم بیولوژیک (سیستم هورمونی، قلبی-عروقی و ایمنی) در بازماندگان سالم یک رویداد تروماتیک مشخص پرداخته، تغییرات قابل توجهی را در نشانگرهای زیستی استرس این افراد نشان میدهد.
در این مطالعه، ۶۰ نفر از بازماندگان مستقیم بمبگذاری با گروهی از افراد سالم محلی که از این حادثه تاثیر نپذیرفته بودند، مقایسه شدند.
پژوهشگران سطح کورتیزول (هورمون استرس)، ضربان قلب و فشار خون و همچنین اینترلوکینها را در هر دو گروه اندازهگیری کردند.
اینترلوکینها پروتئینهای تنظیمکننده سیستم ایمنی هستند که برخی از آنها باعث افزایش التهاب (اینترلوکین بی-۱) و برخی دیگر دارای خواص ضدالتهابی و محافظتی (اینترلوکین آر-۲) در بدن هستند.
بدنبهخاطرمیسپارد
یافتههای این تحقیق نشان داد که سیستمهای بیولوژیک بازماندگان، تغییرات دائمی و قابل اندازهگیری را تجربه کردهاند.
برخلاف انتظار اولیه، این افراد سطح کورتیزول پایینتری نسبت به گروه کنترل داشتند که نشاندهنده تغییر در خط پایه هورمونی آنهاست. همچنین در سیستم قلبی-عروقی، فشار خون بالاتر همراه با ضربان قلب کمتر در واکنش به محرکهای یادآور تروما مشاهده شد.
در بررسی اینترلوکینها، سطح اینترلوکین بی-۱ که با التهاب در بدن ارتباط دارد، در بازماندگان بهطور معناداری بالاتر بود، در حالی که سطح اینترلوکین آر-۲ که نقش محافظتی ایفا میکند، پایینتر از گروه کنترل قرار داشت.
محققان این الگوها را نشانهای از سازگاری و تنظیم مجدد سیستم عصبی-هورمونی بدن تفسیر میکنند که به نوعی «حافظه بدن» از رویداد آسیبزا محسوب میشود.
دکتر فیبی تاکر، نویسنده اصلی این پژوهش و استاد بازنشسته روانپزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه اوکلاهما، معتقد است که اگرچه ذهن ممکن است توانایی کنار آمدن با تروما و پشت سر گذاشتن آن را داشته باشد اما بدن این حوادث را فراموش نمیکند و همچنان در وضعیت هشدار باقی میماند.
پیامدهایبالینی
نکته جالب توجه این پژوهش، عدم ارتباط میان این نشانگرهای زیستی با علائم روانشناختی است.
علیرغم تغییرات فیزیولوژیک، نمرات افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در بازماندگان افزایش نیافته بود و هیچ همبستگی معناداری با نشانگرهای زیستی استرس نداشت.
این یافته نشان میدهد واکنش استرسی در بدن میتواند مستقل از احساسات و عواطف ظاهری فرد وجود داشته باشد.
مشاهده افزایش سطح اینترلوکین بی-۱ که معمولا در افراد دارای بیماری و التهاب مشاهده میشود، در گروه بازماندگان سالم، زنگ خطری برای سلامت آینده این افراد محسوب میشود و احتمال مشکلات سلامتی درازمدت را مطرح میکند.
دکتر ریچل زتل، استادیار بالینی گروه روانپزشکی و علوم رفتاری دانشکده پزشکی اوکلاهما و همکار این پژوهش، توضیح داد که تجربه تروما، خط پایه سیستمهای بیولوژیک بدن را تغییر میدهد.
به عبارت دیگر، نه تنها ذهن ما خاطرات تروماتیک را به یاد میآورد، بلکه فرایندهای بیولوژیک بدن نیز این خاطرات را ثبت میکنند و ماهیت فیزیکی فرد را دگرگون میسازند.
این مطالعه میتواند درک ما را از پیامدهای درازمدت تروما گسترش دهد.
با توجه به افزایش حوادث تروریستی در سطح جهان، فهم بهتر آثار طولانیمدت این وقایع بر بازماندگان اهمیت روزافزونی یافتهاست.
این پژوهش نشان میدهد تروما فراتر از آثار روانی مشهود، میتواند تغییراتی پایدار در سیستمهای فیزیولوژیک بدن ایجاد کند که ممکن است در نهایت منجر به مشکلات سلامتی در آینده شود.
به گفته محققان، مطالعات طولانیمدت آینده میتواند سرنوشت این تغییرات بیولوژیک را روشن سازد.
این پژوهشها میتوانند نشان دهند که آیا نشانگرهای زیستی در طول زمان پایدار میمانند و آیا با گذشت سالها با احساس ذهنی سلامت افراد ارتباط پیدا میکنند و مهمتر از همه، آیا این تغییرات پنهان در نهایت به مشکلات سلامتی قابل مشاهده منجر خواهند شد؟
یک مطالعه گسترده با پیگیری ۱۴ ساله نشان میدهد افرادی که به طور مرتب به غذای خود نمک میزنند، با خطر بیشتر ابتلا به افسردگی و اضطراب روبهرو هستند.
بر اساس گزارش دیلی میل، پژوهشگران دانشگاه پزشکی شینجیانگ چین در مطالعهای گسترده روی نزدیک به نیم میلیون بزرگسال بریتانیایی، دریافتند افرادی که همیشه به غذای خود نمک اضافه میکنند در مقایسه با کسانی که هرگز این کار را نمیکنند یا به ندرت انجام میدهند، تا ۲۹ درصد بیشتر در معرض خطر افسردگی و ۱۷ درصد بیشتر در معرض خطر اضطراب هستند.
این مطالعه که در ژورنال آو اِفکتیو دیسردرز منتشر شده، نخستین پژوهشی است که ارتباط معناداری بین افزودن نمک به غذا و خطر ابتلا به این اختلالات روانی را گزارش میکند.
محققان با بررسی دادههای ۴۴۴ هزار و ۷۸۷ بزرگسال از بانک زیستی بریتانیا که در آغاز مطالعه سابقه افسردگی یا اضطراب نداشتند، این افراد را به مدت میانگین ۱۴ سال و نیم پیگیری کردند.
در این مدت، ۱۶ هزار و ۳۱۹ مورد تازه افسردگی و ۱۸ هزار و ۹۵۹ مورد اضطراب ثبت شد که نتایج نشان داد رابطه مستقیمی بین فراوانی افزودن نمک به غذا و افزایش خطر این اختلالات وجود دارد.
نمکچگونهبرمغزتاثیرمیگذارد؟
چندین سازوکار احتمالی برای توضیح ارتباط مغز و نمک پیشنهاد شده است.
یونهای سدیم نقشی اساسی در انتقال سیناپسی و بازیافت انتقالدهندههای عصبی دارند. اختلال در تعادل یون سدیم میتواند بر عملکرد انتقالدهندههای عصبی مهم مانند دوپامین، نورآدرنالین و سروتونین تاثیر بگذارد که همگی با تنظیم خلق و بروز اختلالات روانی مرتبط هستند.
مصرف بالای نمک میتواند محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) را بیشفعال کند و باعث تشدید پاسخ به استرس شود.
این فرآیند باعث ترشح بیش از حد هورمونهای استرس در بدن میشود که به نوبه خود میتواند به آسیب سلولهای عصبی، کاهش ارتباطات بین سلولی در مغز و اختلال در تولید پروتئینهای محافظ مغزی منجر شود.
این تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز، همان تغییراتی هستند که معمولا در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب دیده میشوند.
ارتباطعملکردرودهومغز
مصرف زیاد نمک میتواند تعادل باکتریهای مفید روده را بر هم بزند.
این اختلال باعث تولید مواد التهابی در بدن میشود که قادرند از سد خونی-مغزی عبور کرده و به سلولهای پشتیبان بافت عصبی آسیب برسانند.
تحقیقات نشان دادهاند که این آسیبها میتوانند در ایجاد علائم افسردگی و اضطراب نقش مهمی داشته باشند.
محدودیتهایپژوهش
این پژوهش اما با چند محدودیت همراه بود: نخست آن که اطلاعات مربوط به میزان مصرف نمک، ویژگیهای فردی و شیوه زندگی شرکتکنندگان از طریق پرسشنامه جمعآوری شده و ممکن است دقت کافی نداشته باشد.
افزون بر این، هر چند محققان تلاش کردند افرادی را که در پنج سال گذشته رژیم غذایی خود را تغییر داده بودند از مطالعه کنار بگذارند اما با توجه به دوره پیگیری طولانی حدود ۱۴ سال، احتمال تغییرات دیگر در سبک زندگی شرکتکنندگان وجود داشته که میتواند بر نتایج تاثیرگذار باشد.
کاربردهایعملیاینیافتهها
محققان بر این باورند که نتایج این پژوهش میتواند زمینهساز راهکارهای تازهای برای کاهش افسردگی و اضطراب باشد.
آنها کاهش مصرف نمک را هدفی مناسب برای مداخلات پیشگیرانه میدانند و معتقدند برنامههای آگاهیبخشی عمومی که مردم را به کاهش مصرف نمک تشویق میکنند، میتوانند گامی موثر در پیشگیری از این اختلالات روانی شایع باشند.
به عقیده این پژوهشگران، تغییرات ساده در عادات غذایی میتوانند تاثیرات قابل توجهی بر سلامت روان افراد بگذارند.
با این وجود، دانشمندان تاکید میکنند برای اطمینان کامل از این یافتهها، به پژوهشهای بیشتری نیاز است؛ به ویژه، انجام مطالعات در گروههای مختلف جمعیتی و کارآزماییهای بالینی که تاثیر کاهش مصرف نمک را بر علائم افسردگی و اضطراب به طور مستقیم بررسی کنند.
چنین پژوهشهایی میتوانند شواهد محکمتری ارائه دهند و به توصیههایی دقیقتر برای بهبود سلامت روان جامعه منجر شوند.
نخستین گروه فضانوردی تمامزنانه از دهه ۱۹۶۰ تاکنون، روز دوشنبه ۲۵ فروردین سوار بر یکی از موشکهای شرکت بول اوریجین متعلق به جف بزوس، بنیانگذار آمازون، راهی فضا شد.
این تیم شامل کیتی پری خواننده مشهور، لورن سانچز کارآفرین آمریکایی و نامزد جف بزوس، گیل کینگ مجری تلویزیونی، کریان فلین تهیهکننده سینما، و آماندا نگوین و عایشه بو دو دانشمند پیشین ناسا، بود.
این شش زن در سفری کوتاه که حدود ۱۰ دقیقه طول کشید، بیش از ۱۰۰ کیلومتر از سطح زمین فاصله گرفتند و تا مرز فضا پیش رفتند و سپس به زمین بازگشتند.
این پرواز، مسافران را از خط کارما، مرز رسمی فضا در سطح بینالمللی، عبور داد. گیل کینگ، از اعضای این گروه، گفت که کیتی پری در طول سفر ترانه «چه دنیای شگفتانگیزی» را در فضا خواند.
پری پس از بازگشت سالم به زمین، تجربه خود را چنین توصیف کرد: «از ۱۰ نمره، قطعا ۱۰! این نظر من است. حتما امتحانش کنید.»
فضاپیمای کاملا خودکار این گروه بهصورت عمودی از زمین برخاست و در میانه پرواز، کپسول حامل خدمه از بخش اصلی جدا شد. این کپسول سپس با کمک چتر نجات و پیشران معکوس، به آرامی به زمین نشست.
پس از فرود، این گروه از زنان شادمان از کپسول خارج شدند و کیتی پری با بوسیدن خاک زمین، احساسات خود را بروز داد. او گفت: «فکر میکنم این تجربه به من نشان داد که آدم تا روزی که به فضا میرود، واقعا نمیداند چقدر عشق در دلش دارد، چقدر عشق میتواند بدهد و چقدر میتواند دوست داشته شود.»
این ماموریت، نخستین پرواز تمامزنانه از زمان سفر تاریخی والنتینا ترشکوا، اولین زن فضانورد جهان در سال ۱۹۶۳ بود.
همچنین این پرواز، یازدهمین ماموریت سرنشیندار زیرمداری شرکت بلو اوریجین بهشمار میرود؛ شرکتی که چند سالی است تجربههای گردشگری فضایی ارائه میدهد. البته این شرکت، هزینه این سفرهای فضایی را بهطور رسمی اعلام نمیکند.
انتظار میرفت که مسافران در بخشی از پرواز بتوانند کمربندهای خود را باز و لحظاتی را در بیوزنی سپری کنند.
الهامبخش
این شش زن به جمع ۵۲ نفری پیوستند که پیش از این از سوی بلو اوریجین به فضا فرستاده شده بودند؛ ویلیام شاتنر، بازیگر پیشکسوت مجموعه «پیشتازان فضا» از جمله کسانی است که پیش از این چنین سفری را تجربه کرده بود.
اپرا وینفری، دوست صمیمی گیل کینگ و مجری مشهور اسطوره برنامههای گفتوگومحور، از جمله تماشاگران این پرواز در تگزاس بود.
کینگ درباره تجربه خود گفت: «وقتی بالا میروید، بهطرز عجیبی سکوت حکمفرما میشود... به سیاره نگاه میکنید و با خودتان میگویید: «واقعا ما از اینجا آمدهایم؟ برای من، این یادآوری بزرگی بود که باید بهتر عمل کنیم و انسان بهتری باشیم.»
کیتی پری پیشتر در گفتوگویی با مجله اله (Elle) گفته بود: « برای دخترم دیزی در این سفر شرکت میکنم تا الهامبخش او باشم که دریابد هیچگاه برای رویاهایش حد و مرزی قائل نشود.»
حضور چهرههای سرشناس در این پروازها، بخشی از تلاشهای بلو اوریجین برای حفظ توجه عمومی به فعالیتهایش است؛ چرا که این شرکت با رقبای متعددی در عرصه گردشگری فضایی روبهروست.
مهمترین رقیب بزوس در این زمینه، شرکت ویرجین گلکتیک است که تجربهای مشابه از پروازهای زیرمداری ارائه میدهد. با این حال، بلو اوریجین در آینده قصد دارد گردشگران فضایی را به مدار زمین نیز ببرد و در این مسیر، با شرکت اسپیسایکس به رهبری ایلان ماسک رقابت کند.
در ماه ژانویه، موشک قدرتمندتر این شرکت با نام «نیو گلن» نخستین پرتاب آزمایشی بدون سرنشین خود را با موفقیت به انجام رساند.
نتایج یک مطالعه جدید در دانشگاه سیدنی حاکی از آن است که وضعیت نامطلوب سلامت دهان و دندان در زنان، ارتباط چشمگیری با افزایش سردردهای میگرنی، دردهای ناحیه شکم و دردهای عمومی بدن دارد.
به گزارش پایگاه نوروساینس نیوز، محققان دانشگاه سیدنی در مطالعهای که در مجله «فرانتیرز این پین ریسرچ» منتشر شد، رابطهای مستقیم میان سلامت دهان و شدت دردهای مزمن در زنان کشف کردند.
این پژوهش که برای نخستین بار در جهان انجام گرفت، میکروبهای خاصی را در محیط دهان شناسایی کرد که با برخی اختلالات همراه با درد مزمن ارتباطی مستقیم دارند.
این موضوع نشاندهنده ارتباط احتمالی میان میکروبیوم دهان و سیستم عصبی است.
ارتباط میکروبهای دهان با دردهای مزمن
یافتههای این تحقیق بر اهمیت رعایت بهداشت دهان نهتنها بهمنظور حفظ سلامت دندانها، بلکه برای کاهش درد و بهبود سلامت عمومی بدن تاکید میکند.
این پژوهش راه را برای مطالعات بیشتر درباره نقش جمعیت میکروبی دهان (میکروبیوتای) در بروز دردهای مزمن با منشا ناشناخته هموار کرده است.
۶۷ درصد از شرکتکنندگان در این پژوهش به سندرم درد عضلانی فراگیر (فیبرومیالژیا) مبتلا بودند.
به گفته جوآنا هارنت، محقق ارشد این پروژه از دانشگاه سیدنی، این نخستین مطالعهای است که به بررسی سلامت دهان، جمعیت میکروبی دهان و دردهای شایع در زنان مبتلا به سندرم درد عضلانی فراگیر پرداخته و ارتباط واضح و معناداری بین سلامت ضعیف دهان و درد را نشان داده است.
شارون اردریچ، نویسنده ارشد مقاله و دانشجوی دکترا در دانشگاه سیدنی، به اهمیت ویژه این یافتهها برای بیماران مبتلا به سندرم درد عضلانی فراگیر اشاره میکند.
به گفته اردریچ، این بیماری شایع روماتیسمی در بسیاری موارد تشخیص داده نمیشود، در حالی که با مجموعهای از علائم آزاردهنده، مانند دردهای گسترده در سیستم عضلانی-اسکلتی، سردردهای مکرر، خستگی مزمن، مشکلات خواب و اختلالات شناختی، همراه است.
پژوهشگران در این مطالعه روابط میان وضعیت سلامت دهان، جمعیت میکروبی دهان و الگوهای مختلف درد را در گروهی از زنان نیوزیلندی بررسی کردند.
این افراد در دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به سندرم درد عضلانی فراگیر دستهبندی شدند.
برای سنجش سلامت دهان از پرسشنامه استاندارد سازمان جهانی بهداشت استفاده شد و دردهای بدنی، سردرد، میگرن و دردهای شکمی، از طریق پرسشنامههای استاندارد پزشکی مانند پرسشنامه انجمن بینالمللی سردرد و شاخص شدت اختلالات عملکرد رودهای، مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتههای کلیدی پژوهش
محققان با بهرهگیری از روشهای پیشرفته تحلیل ژنتیکی، رابطهای قدرتمند میان سلامت دهان و شدت درد کشف کردند.
تحلیلها نشان داد برخی میکروبهای خاص دهانی با الگوهای مختلف درد، ارتباط مستقیم دارند. افراد با بدترین شرایط سلامت دهان، ۶۰ درصد بیشتر به دردهای متوسط تا شدید بدنی مبتلا میشوند و خطر ابتلا به میگرن در آنها تا ۴۹ درصد افزایش مییابد.
همچنین، سلامت نامطلوب دهان بهعنوان شاخصی معتبر برای پیشبینی سردردهای میگرنی مزمن و تکرارشونده شناسایی شد.
توصیهها و کاربردیهای بالینی
انجمن دندانپزشکی استرالیا توصیه میکند علاوه بر مسواک زدن و استفاده از نخ دندان روزانه، افراد باید بهطور منظم برای معاینات دهان و دندان به متخصصان مراجعه کنند.
بر اساس این یافتهها، اهمیت سلامت دهان فراتر از مراقبتهای دندانی است و نقشی کلیدی در کنترل دردهای مختلف بدن و ارتقای سلامت عمومی ایفا میکند.
نتایج این پژوهش میتواند رویکردهای نوینی را در درمان و پیشگیری از دردهای مزمن، بهویژه در زنان مبتلا به سندرم درد عضلانی فراگیر ارائه دهد.
این مطالعه تاکید میکند که رعایت بهداشت دهان باید بهعنوان بخش مهمی از برنامههای جامع مدیریت دردهای مزمن در نظر گرفته شود.