نفوذ فناوری در خانههای آینده؛ در خدمت ما یا ابزاری برای نقض حریم خصوصی؟
تجربه دو سال زندگی در دوران همهگیری برای بشر تجربهای تکاندهنده بود. انسان ناگهان با بحرانی روبهرو شد که همه ابعاد زندگی او، از نوع کار کردن و روابط اجتماعی گرفته تا نحوه غذاخوردن و حتی استفاده از فناوریها را تحتکنترل خود درآورد.
به باور بسیاری از کارشناسان، همهگیری کرونا یکی از تبعات تغییرات زیستمحیطی است و پربیراه نخواهد بود اگر بگوییم بروز آن تلنگری برای مواجهه با بحرانهای اقلیمی و تغییرات ناشی از آن است. بشر البته سعی خواهد کرد با استفاده از فناوری خود را از این بحران برهاند. روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای ما را سه دهه جلوتر میبرد تا نشان دهد خانههای ما در آینده در مواجهه با بحرانهای اقلیمی، چگونه جایی خواهد بود.
یک اتاق کوچک و مایل به آبی را تصور کنید که پر از سیم، صفحه نمایش و حسگرهای مختلف است. ساکن این خانه به دلیل یک بیماری همهگیر مشترک بین انسان و دام، در داخل منزل گیر افتاده است و دولت بیرون رفتن از خانه را برای او غیرقانونی اعلام کرده است.
یک آشپزخانه در پایین راهرو وجود دارد که او و چند غریبه که به صورت آنلاین با هم آشنا شدهاند بهطور مشترک از آن استفاده میکنند، اما او بیشتر غذاهای خود را آنلاین سفارش میدهد. میکروفونها تعاملات او را ضبط میکنند. یک حسگر حرکتی روی مچ دستش به او یادآوری میکند که عملکردش را بهینه کند. در حالیکه از اندوه برای دنیایی از مرگومیرهای روزانه پر است رنج میبرد، چند گیاه خریده تا فضای خانه را شادتر کند؛ یک دستگاه دیجیتال جیبی به او یادآوری میکند که به آنها آب بدهد. در همین حال گوش او به این خبر است که ثروتمندترین مرد جهان بهتازگی جو زمین را ترک کرده است.
داشتن خانههایی با این ویژگیها در سال ۲۰۲۱ کمی زیادی است. اما خانههای آینده ما در سال ۲۰۵۰ چگونه خواهند بود؟ آیا ممکن است فضاهایی امیدوارکنندهتر نسبت به آنچه در دوران همهگیری تجربه کردیم داشته باشیم یا ناگزیر در دنیایی خالی از حفظ حریم خصوصی با بحرانهای اقلیمی و بحران مسکن دست و پنجه نرم میکنیم و هدستهای «متا» دادهها را از روحمان بیرون میکشند تا در تنهایی خود آرامآرام غرق میشویم؟
سارا داگلاس، رئیس شرکت «فضای لیمینال» میگوید: « ما در آینده احتمالا کمی از هر دو دنیا را تجربه خواهیم کرد. او در نمایشگاهی به نام «خانههای آینده» در لندن، به ما نشان میدهد ما سه دهه دیگر چگونه زندگی خواهیم کرد. او میگوید: «خانههای آینده میتوانند به ما کمک کنند تا به روشهای طراحیشدهتر و پیچیدهتر شکوفا شویم». اما این فرآیند تا زمانیکه یاد بگیریم چگونه از مزایای فوقالعاده و پرسشهای اخلاقی که فناوریهای تعاملی جدید به ارمغان میآورند گذر کنیم، آشفته خواهد بود.»
این نمایشگاه خانهای را به نمایش گذاشته که سه نفر (بدون جنسیت) در آن زندگی میکنند. یکی از آنها کای ۱۷ ساله است که برای یک شرکت چاپ سهبعدی کار میکند، در اتاق متاورس میپلکد و هرگز گوشت نخورده (و نمیتواند بفهمد چرا کسی گوشت میخورد). دیگری پدربزرگ یا مادربزرگی است به نام مو، که ۷۶ ساله و یک معلم بازنشسته است که دچار زوال عقل زودرس شده و دلتنگ روزهای خوب گذشته است؛ و چارلی ۳۴ ساله که دچار فلج مغزی است و در یک شرکت تولیدکننده پروتئین در بوئنوس آیرس کار میکند. زندگی در سال ۲۰۵۰ بر اساس سه «روند کلان» کلی شکل میگیرد: بحران آبوهوایی، پیری جمعیت و «انقلاب صنعتی چهارم» که شاهد فناوریهای جمع آوری داده، از طریق نفوذ در خصوصیترین فضاهای ما خواهد بود.
البته که ما هیچکدام از این روندهای آینده را با جان و دل نمیپذیریم. ریچل کولدیکات، یک مدیر صنایع مراقبتی، که در مورد چگونگی تعامل فناوری با انسانها تحقیق میکند، میگوید ما ممکن است در آینده با سه دسته از مردم روبهرو شویم. «طبقهای که بسیار [با این سیستم و شبکه]مرتبطند، طبقهای که هنوز سردرگماند و طبقهای که تصمیم میگیرند کاملا خارج از این سیستم زندگی کنند.» او البته هشدار میدهد برای کسانی که میخواهند خانه خود را به صورت یک پناهگاه خصوصی نگه دارند، این کار آسان نخواهد بود. قدرتمندترین شرکتهای فناوری جهان پیشتر تمرکز خود را از تلفنها به خانهها تغییر دادهاند؛ شرکت گوگل دارای لانهای از سیستمهای امنیتی «هوشمند» است. آمازون فناوریهایی را که قادر به خواندن «دادههای احساسی» شما هستند به ثبت رسانده و فیس بوک در حال راه اندازی «متاورس» است.
کولدیکات میگوید مردم به گونهای نگرانیهای قبلی خود را نسبت به این فناوریها از دست خواهند داد و به گفته او مثلا« اگر مردم هماکنون الکسا نمیخرند زیرا دستگاهی است که به حریم خصوصی نفوذ پیدا میکند، در آینده بدون توجه به این ویژگی الکسا آن را میخرند زیرا استفاده هندزفری از آن در آشپزخانه خوب است.»
برخی از ما ممکن است چارهای جز تسلیم شدن نداشته باشیم. اگر خانههای ارزانقیمت شهرداری همچنان در آینده وجود داشته باشند، آیا ممکن است ساکنان آن ملزم شوند که زیر نظر قرار گیرند تا «ثابت کنند» که حق زندگی در این خانهها را دارند؟ آیا کسانی که از بیمههای بیکاری استفاده میکنند اگر تا ساعت ۸:۳۰ صبح هنوز در رختخواب باشند، برای آنها مشکلی ایجاد خواهد شد؟ کولدیکات معتقد است که ممکن است اینطور باشد.
امادستکم از بیرون، خانههای ما تقریبا یکسان به نظر میرسند. خانههای ما در آینده هم فضای کاری و هم فضایی برای ورزش و هم جایی برای خوردن و خوابیدن ما خواهند بود و به همین دلیل باید فضاهایی انعطافپذیرتر باشند.
حدود ۸۰ درصد از کربن منتشره از بتن و فولاد بهکاربرده در ساختوسازها تولید میشود، بنابراین استفاده از مواد تجدیدپذیر مانند الوار در خانههای جدید و همچنین ساختمانهای کمارتفاع رایجتر خواهند بود. طراحی داخلی ساختمانها به گونهای خواهد بود که بتواند بهسرعت تغییر کند و مثلاً ورود یک کودک یا یک پناهنده نجاتیافته از یک فاجعه آبوهوایی را در خود جای دهد. ما شاید بهسرعت خرید آبونمان خود را به شرکتهایی که مبلمان، لوازم خانگی و وسایل نقلیه ارائه میکنند، تغییر دهیم، همانطور که امروزه اشتراک نتفلیکس و برخی سینماهای خانگی را داریم.
به برخی از تغییراتی که ممکن است در آینده در خانههای خود شاهد آن باشیم نگاهی بیندازیم.
اتاق نشیمن
استفاده از حسگرها، میکروفونها، دوربینها، نمایشگرها در اتاقهای نشیمن آینده احتمالاً تا سال ۲۰۵۰ بسیار رایجتر و البته پنهانتر خواهند شد. نسخه آینده الکسا ممکن است در یک شمعدان یا یک گلدان تعبیه شود و با مواد طبیعی بیشتر (چوب، کنف، کاه و غیره) ترکیب شود. الکسای آینده نه تنها به آنچه شما میگویید پاسخ میدهد، بلکه به لحن و بلندی صدای شما نیز پاسخ میدهد، و متوجه میشود که چه زمانی سر فرزندانتان فریاد میزنید.
ایوون راجرز، رییس دانشکده علوم کامپیوتری در دانشگاه یوسیال لندن، میگوید «اگر بتوانیم کنترل دادههای خود را در دست بگیریم، هیچکدام از اینها نباید چیز وحشتناکی باشد. ما میتوانیم در اینجا بر جنبههای پادآرمانشهری تمرکز کنیم، اما اگر انتزاعیتر به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم از دادههایی که این دستگاهها جمعآوری میکنند استفاده کنیم، این فناوریها جنبههای جالبی دارند که میتوانیم از آنها بهره ببریم.»
با توجه به اینکه بیشتر ما از خانه کار خواهیم کرد (یا به دلیل خودکارسازی بیکار شدهایم) و احیانا کمتر میتوانیم سفر کنیم، به دنبال راههای بیشتری برای ارتباطهای مجازی خواهیم بود. راجرز میگوید: «ما احتمالاً میتوانیم کمی باهوشتر از متاورس فیسبوک باشیم. دستیابی به هولوگرام سهبعدی، شبیه به جنگ ستارگان، از عزیزانمان نیز چندان دور از دسترس نخواهد بود. ما همین حالا میتوانیم از واقعیت افزوده برای امتحان مبلمان در اتاق نشیمن خود استفاده کنیم اما این فناوری در آینده بیشتر توسعه خواهد یافت.
آشپزخانه
طراحی و استفاده از آشپزخانه در میان نسلهای اخیر تغییرات بزرگی را به خود دیده است؛ از پیدایش اتاقی شبیه گالری که برای خدمتکار طراحی شده تا ساخت یک فضای بزرگ جمعی در آشپزخانه که کانون خانواده است و جای اتاق ناهارخوری را گرفته است. اما هیچکدام از اینها به این معنا نیست که ما بیشتر آشپزی میکنیم. به نظر میرسد تحویل غذا با هواپیماهای بدون سرنشین، خوردن گوشتهای آزمایشگاهی و پیروی از برنامههای غذایی بهینهسازی شده، در آینده مهارتهای آشپزی مردم را کمتر خواهد کرد و این کار را بیشتر به یک سرگرمی شیک تبدیل خواهد کرد. خوردن گوشت حیوانات احیانا به چیزی شبیه به سیگار کشیدن تبدیل خواهد شد؛ و شاید همانقدر ناسالم، منسوخ و اندکی طغیانگرانه تلقی شود.
حمام و دستشویی
ریچارد بکت، استاد طراحی بیو-دیجیتال در دانشگاه یوسیال لندن، میگوید: « وقتی ما حدود ۹۰ درصد از زمان خود را در داخل خانه میگذرانیم، مواجهه با آنچه که «طبیعت متنوع» نامیده میشود، را از دست میدهیم. این باعث میشود که ما تنوع میکروبی مورد نیاز بدنمان را دریافت نکنیم که خود منجر به بروز بسیاری از بیماریهای مزمن جدید میشود.»
ریچارد بکت برای مقابله با این مشکل، در حال طراحی و توسعه مصالح ساختمانی است که طبیعت را به داخل خانه میآورد. مصالح ساختمانی مانند کاشیهای حمام که حاوی میکروبهای مفید و یا معادل سرامیکی کلم ترشاند. او میگوید: «ممکن است مصالح ساختمانی نیاز به بافت بیشتر و پرمنفذتری داشته باشند و ما شاید با دیوارها و سطوح خانه به شکل متفاوتی برخورد کنیم. مثلا شاید مجبور باشیم همانطور که به گیاهان آب میدهیم، مواد مغذی روی دیوارهای خود بپاشیم.»
در همین حال، توالتهای هوشمند مدفوع و ادرار شما را رصد میکنند تا از سلامت روده و هورمونهای شما اطمینان حاصل کنند و در عین حال شما را با دوشهای سفارشی خود درمان کنند؛ البته تا زمانی که اشتباها روی توالت دیگران ننشینید. اما اگر برخی مردم تصمیم بگیرند از این امکانات دیجیتال استفاده نکنند، چه چیزی از دست خواهند داد؟ مثلا اگر این افراد اطلاعات خود را به شرکتهای فروش توالت ندهند، مکملهای رایگان منیزیم تحویل نمیگیرند؟
آینههای خانههای آینده ما نیز احتمالا بسیار جذابتر خواهد بود. این آینهها جملات امیدوارکننده صبحگاهی می گویند، به شما یادآوری میکنند که قرصهای خود را مصرف کنید، به شما کمک میکنند آرایش کنید و کودکان را تشویق میکنند تا دندانهای خود را با فیلترها و انیمیشنهای واقعیتافزوده مسواک بزنند.
اتاق خواب
پتو یا احتمالاً تشک شما نیز میتواند خواب شما را رصد کند. داگلاس میگوید: «در حال حاضر، وقتی به ابزار قابل پوشیدن فکر میکنیم، دستگاههایی شبیه آیفون با صفحهنمایش به ذهن میآید. در آینده شاهد خواهیم بود که این دستگاههای جمعآوری داده بسیار انسانیتر شوند.»
همچنین پیشبینی میشود مردم به جای خرید و دور ریختن لباس، آنها را بهصورت مجازی با هم مبادله کنند.
اتاق بازی
به عنوان یک کارشناس علوم کامپیوتری، ایوون راجرز تمایل دارد که خوشبین باشد. او میگوید: « باید به این فکر کنیم که چگونه وسایلی بسازیم که واقعاً شرایط بازی را برای کودکان فراهم و تقویت میکنند و به آنها اجازه میدهد در اتاق خواب خود خلاقیت داشته باشند.»
او معتقد است اسباببازیها بسیار جذابتر خواهند شد. تصور کنید که یک دریا را به کف اتاق خواب خود آوردهاید یا میتوانید از یک فرش واقعی به عنوان فرش پرنده مجازی استفاده کنید. یا اینکه عروسکهایی وجود داشته باشد که میتوانند با کودکان بیمار ارتباط برقرار کنند. واقعاً خوب است به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم یادگیری در خانه را تجربهای شادتر کنیم و فناوریهایی داشته باشیم که واقعاً کودکان را به کنجکاوی و خلاقیت بیشتر تشویق میکنند.»
باغچه
ما در آینده به طور طبیعی زبالههای خود را بازیافت و سیستمهایی برای تامین انرژی خانههای خود ایجاد میکنیم. از طرفی ما قادر خواهیم بود میوهجات و سبزیجات مورد نیاز خود را در کشور خود بهصورت اشتراکی تولید کنیم. تا آنزمان احیانا آبوهوای بریتانیا برای کاشت انار و برخی انواع گلابی مناسب خواهد بود.
پیرز تیلور، معمار سرشناس بریتانیایی، میگوید: « وجود یک حصار کوچک در اطراف باغچههای کنونی ما بسیار غیرمنطقی است. داشتن فضایی که بین ۱۰ یا ۲۰ خانه مشترک باشد، بسیار منطقیتر است.»
او بر این باور است که امیدوارکننده ترین راهحلها در آینده در فضای بین خانهها نهفته است. او میگوید: «حتی اگر در آینده همچنان از خودرو استفاده کنیم ، نوع مالکیت باید تغییر کند. اجاره مادامالعمر و کوتاهمدت بسیار منطقیتر خواهد بود. اتومبیلها فضای زیادی برای پارکینگ و حتی نگهداری از آنها اشغال میکنند. اما وقتی تعداد اتومبیلها را کم کنیم شهرها مکانهای بسیار زیباتر میشوند.» تصور کنید که فضایی که هماکنون به خودروها اختصاص داده شده در اختیار عابران پیاده، دوچرخه سواران، پارکها، گیاهان، انسانها و حیوانات قرار داده شود. چرا که نه؟
پژوهشها مدتهاست نشان داده پرورش صنعتی حیوانات تاثیرات زیستمحیطی مخربی بر کره زمین دارد و در نتیجه تمایل به گیاهخواری یا وگانیسم رو به افزایش است.
جوزف پور جانورشناس و نویسنده اصلی یک تحقیق در مورد تاثیرات زیستمحیطی مواد غذایی، میگوید «رژیم غذایی که کاملا مبتنی بر گیاهان (وگان) باشد، احتمالا تنها راه اصلی کاهش تأثیرات زیستمحیطی بر سیاره زمین است.» به همین دلیل منوی غذای نمایندگان حاضر در نشست آب و هوایی گلاسگو به دلیل وجود گوشت و لبنیات مورد انتقاد قرار گرفته است.
اما پژوهشگران هشدار میدهند که خوردن گوشت فقط یک ترجیح غذایی نیست، بلکه با باورهای جنسیتی نیز همراه است. بیشترین جمعیت در میان وگانها زنان ۱۸ تا ۳۴ ساله و دو برابر مردان وگان هستند. دکتر کاترین اولیور، پژوهشگر در دانشگاه کمبریج در مقالهای که در وبسایت خبری-تحلیلی کانورسیشن منتشر کرده به رابطه بین وگانیسم و کلیشههای جنسیتی پرداخته است که بخشهایی از آن را میخوانید.
به گفته دکتر اولیور، خوردن گوشت با مردانگی گره خورده است. این باور به خوبی در کلیشه «پسر سویاخور» مشهود است، اصطلاحی تحقیرآمیز که برای توهین به مردان چپگرا و وگان برای زیر سوال بردن مردانگی آنها استفاده میشود. این باورها که ریشه در این تصور غلط دارد که خوردن سویا استروژن (هورمون زنانه) را افزایش میدهد، برخی از مردان را از تصمیم جدی برای گیاهخواری باز میدارد.
در رسانههای اجتماعی، اینفلوئنسرهای وگان مرد با نشان دادن اینکه چگونه وگانیسم میتواند مردانگی را تقویت کند، سعی در مقابله با کلیشهها دارند. دکتر اولیور در سه سال گذشته، رفتارهای مجازی را بررسی و زندگی اینفلوئنسرهای وگان را با مردان وگان در دنیای واقعی مقایسه کرده است. سوال اصلی این است که آیا داشتن رژیم غذایی وگان (گیاهخواری محض) واقعاً مردانگی مردان را تهدید میکند؟
اگر در اینستاگرام هشتتگ مردان وگان ( # VeganMen) را جستجو کنید، صفحه نمایش شما پر میشود از عکسهای مردانی که مزایای گیاهخواری را تایید میکنند. تجزیه و تحلیل پستهای این تأثیرگذاران، الگوهای روایی متعددی در مورد مردانگی به دست میدهد. آنها ایدههای سنتی مردانگی را با سلفیهایی از اندام برهنه و عضلانی یا با بشقابهای بزرگ غذا که پر است از پروتئینهای گیاهی، به تصویر میکشند.
در این پستها مردان در مورد اینکه چگونه گیاهخواری زندگی آنها را متحول کرده صحبت میکنند، در حالی که -مهمتر از همه - بر مردانگی آنها تاثیری نداشته است. برای حسابهایی که دنبالکنندههای زیادی دارند، این فقط روشی برای آگاهیرسانی نیست، بلکه تلاشی برای بهره وری مالی، فرهنگی و زیباییشناختی از طریق تبلیغ، جذب حمایت کنندههای مالی، جذب فالوور، لایک و کامنت نیز است. سه موضوع بارها در این پستها تکرار میشود:
وگانیسم باعث افزایش مردانگی میشود
مردان باید «نجات دهندگان» رژیم وگان شوند
وگانیسم علاوه بر عضلهسازی، مردان را از نظر اخلاقی خالصتر میکند
دکتر الویر میگوید با اینکه گیاهخواری یا وگانیسم به عنوان یک سبک زندگی آرمانی در رسانههای اجتماعی، معرفی میشود، اما با صحبت کردن با وگانها از طبقات مختلف اجتماعی، و در سنین مختلف، متوجه شده که وگانیسمی که اینفلونسرها در فضای مجازی به نمایش میگذارند از واقعیت و زندگی واقعی مردانی که در خارج از فضای مجازی وگان هستند دور است.
گوشت، مردانگی و تغییرات اجتماعی
دکتر اولیور در تحقیقات خود هفت مصاحبه در مورد رابطه مردانگی با رژیم غذایی وگان، با مردان وگان بین ۲۰ تا ۶۵ سال در بریتانیا انجام داده است. همه این مردان احساس میکردند که تصاویر مردان وگان در رسانههای اجتماعی با تجربیات آنها فاصله زیادی دارد. این مردان احساس میکردند وگان شدن باعث شده بود با کلیشههای رایج مردانگی روبرو شوند و مردانگی آنها زیر سوال برود.
در حالی که ممکن است پدیده اینفلوئنسرهای وگان که به نوعی بیش از حد مردانگی را [در فضای مجازی] به نمایش میگذارند یک برگ برنده برای وگانیسم به نظر برسد، اما از طرفی شاید برای مردانی احساس میکنند به اندازه کافی «مرد» نیستند، جذاب نباشد. وقتی مردان وگان با مخاطبان بسیار زیاد در فضای مجازی تنها کسانی هستند که این زیباییشناسی را بازتولید میکنند، این باعث میشود که مردان عادی گیاهخوار احساس کنند که آنها در رژیم غذایی وگانیسم ناموفق بودهاند. برخی از کسانی که دکتر اولیور با آنها مصاحبه کرده گفتند، وقتی مردها گوشت را کنار میگذارند، انتظار دارند مورد تمسخر دوستان و اطرافیان خود قرار بگیرند.
یکی از مصاحبه شوندگان به نام متیو که در اواسط ۳۰ سالگی خود قرار دارد گفت: «من با کلیشههای رایج یک گیاهخوار تناسبی ندارم. من فوتبال و راگبی بازی میکنم و به باشگاه می روم. چارلی نیز که در اواخر دهه ۲۰ زندگی خود است گفت: «من این کار را فقط به دلایل زیستمحیطی و یا رعایت حقوق حیوانات انجام نمیدهم، بلکه یکی از دلایل من برای داشتن رژیم وگانیسم احساسی است که این رژیم به بدن من به عنوان یک مرد میدهد.»
برای ریس، که در دهه ۲۰ زندگی خود است، نیز وگانیسم ایدههای سنتی جنسیت را از بین میبرد و از اینکه با این نوع کلیشه مردانگی ارتباطی نداشته است خوشحال است. او میگوید این باور که « فقط مردان واقعی گوشت میخورند» خیلی مضحک است و دور بودن از این طرز فکر خوب است.»
بحث میان دکتر اولیور و مصاحبهشوندگان او از این هم فراتر رفته، به گونهای که متیو معتقد است یک مرد گیاهخوار بودن (وگان) نه تنها هنجارهای جنسیتی سنتی را به چالش می کشد، بلکه «شکلی از مداخله فمینیستی است. به این معنی که گیاهخواری مردان وضعیت موجود را به چالش میکشد و هنجارهای اجتماعی را در هم میشکند.» سایمون نیز که در دهه ۶۰ زندگی خود است، وگانیسم را یک رژیم غذایی همدلانه و فمینیستی میداند که معتقد است میتواند ارتباط او را با زنان خانوادهاش قویتر کند، زیرا او با این کار به آنها نوعی همدلی و شفقت نشان میدهد.
با برداشتن محدودیتهای کرونایی و از سرگیری سفرهای بینالمللی، این نگرانی وجود دارد که علاوه بر کرونا، آمار ابتلا به بیماریهای عفونی و فصلی که در دوران همهگیری به دلیل وجود محدودیتها کاهش یافته بود، دوباره افزایش یابد.
دکتر ناتاشا ییتس، استاد دانشگاه باند در استرالیا، در مقالهای که در وبسایت تحلیلیخبری کانورسیشن منتشر شده به پنج بیماری عمده اشاره میکند که ممکن است شیوع آنها در فصل سرما دوباره گریبان ما را بگیرد.
دکتر ییتس میگوید حالا که بسیاری از کشورها در حال بازگشت به زندگی عادی هستند، مدارس باز شده و رعایت فاصله اجتماعی نیز دیگر اجباری نیست، همه ما با یک مشکل بزرگ روبرو ییم؛ اختلاط زیادی به معنی شیوع بیماریهای فصلی مانند سرماخوردگی و آنفلوانزاست.
به عقیده دکتر ییتس، پنج بیماری وجود دارد که انتظار میرود در طول فصل سرما بیشتر شیوع پیدا کند. نگاهی به آنها بیندازیم.
۱. آنفلوانزا
آنفلوانزای فصلی معمولا سالانه جان حدود ۲۹۰ تا ۶۵۰ هزار نفر را در سراسر جهان میگیرد. اما از زمان شیوع ویروس کرونا، این بیماری عملا ناپدید شده است.
محتملترین دلیل برای چنین کاهش چشمگیری کاهش سفرهای بین المللی است. پروتکلهای بهداشتی برای مهار شیوع همهگیری ویروس کرونا مانند استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی و شستن دستها نیز به کاهش شیوع آنفلوانزا کمک کرده است. با از سرگیری سفرهای بینالمللی احتمالا آنفلوانزا نیز دوباره شیوع پیدا خواهد کرد.
۲. ذاتالریه
پروتکلهای بهداشتی همچنین به مهار باکتریهایی مانند «استرپتوکوک پنومونیه»، عامل ابتلا به ذاتالریه، نیز کمک کرده است.
مطالعهای که در ۲۶ کشور در ۶ قاره در نیمه اول سال ۲۰۲۰ انجام شده، نشان میدهد با گذشت ۸ هفته از اعمال محدودیتهای سفر و قرنطینه، بیماریهای عفونی ناشی از «استافیلوکوکوس پنومونیه» تا ۸۲ درصد کاهش داشتهاند.
باکتری استافیلوکوکوس پنومونیه باعث ابتلا به ذاتالریه، و طیفی از بیماریهای دیگر مانند عفونت گوش، سینوزیت، عفونتهای کشنده خونی، سیستم عصبی مرکزی یا مننژیت میشود.
کودکان خردسال، سالمندان و افراد با سیستم ایمنی ضعیف، بیشتر در معرض خطر قرار دارند.
خوشبختانه، واکسنهایی (معروف به واکسنهای پنوموکوک) وجود دارد که از ابتلا به وخیمترین بیماریهای ناشی از این باکتری پیشگیری میکند.
استافیلوکوکوس پنومونیه با آنتیبیوتیک قابل درمان است. با این حال، از هر ده مورد ابتلا، سه مورد دستکم نسبت به یک نوع آنتی بیوتیک مقاومت نشان میدهند.
پیشگیری، با واکسن و رعایت بهداشت، قطعا بهترین گزینه است. بنابراین استفاده از آنتیبیوتیکها در سطح جامعه، باید با دقت و نظارت انجام شود تا مطمئن شویم که در زمانی که واقعا به آنها نیاز داریم، عمل میکنند.
۳. مننژیت
«نایسریا مننژیتیدیس» یکی دیگر از باکتریهای خطرناک است و همانطور که ممکن است از نام آن حدس زده باشید، باعث ابتلا به مننژیت مننگوکوکی، یک عفونت جدی در سیستم عصبی مرکزی، میشود.
مطالعه مذکور که کاهش استافیلوکوکوس پنومونیه در طول قرنطینه را اثبات کرد، همچنین نشان داد که میزان نایسریا مننژیتیدیس نیز در این دوران به میزان زیادی کاهش یافته است.
این مسئله البته جای تعجب ندارد زیرا باکتری نایسریا مننژیتیدیس نیز در بینی و گلو رشد میکند و میتواند از طریق ذراتی که هنگام سرفه و عطسه خارج میشوند از فردی به فرد دیگر منتقل شود.
مننژیت همواره در سراسر جهان شایع بوده است و درصد بالایی از مبتلایان به آن جانشان را از دست میدهند و افرادی که جان سالم به در میبرند نیز گاهی با معلولیت شدید مادام العمر روبرو میشوند.
مقابله با مننژیت نیز هم از طریق پیشگیری (واکسن) و هم از طریق درمان (آنتیبیوتیک) امکانپذیر است. اما مقاومت در برابر آنتیبیوتیکها نیز رو به افزایش است. بنابراین واکسیناسیون و اجتناب از مصرف بیشاز حد آنتیبیوتیک راههای مهمی برای کاهش خطر ابتلا به این باکتری است.
۴. برونشیولیت
ویروس سینسیشیال تنفسی یا آراسوی، یک ویروس شایع است که باعث بروز نوعی عفونت ریوی شبیه به آنفلوانزا میشود و برونشیولیت نام دارد. این نوع عفونت بیشتر و بهطور جدی، کودکان زیر دو سال را درگیر میکند.
اگرچه عفونتهای آراسوی معمولاً دارای علائم خفیف سرماخوردگی هستند اما باعث مرگومیر تعداد قابل توجهی از کودکان زیر پنج سال در سراسر جهان میشوند.
در زمان قرنطینه در دوران همهگیری در سراسر جهان، عفونت آراسوی به مدت یک سال در پایینترین سطح خود در طول تاریخ بوده است. اما در آوریل ۲۰۲۱ حتی در نیمکره شمالی (مثلا در آمریکا و بریتانیا) که کشورها در حال وارد شدن به فصل گرما بودند آمار ابتلا دوباره افزایش یافت.
پزشکان معمولا انتظار دارند آمار ابتلا به ویروس آراسوی در فصل سرما افزایش یابد.
تا پیش از بروز همهگیری کرونا تصور میشد که دلیل شیوع گسترده ویروس آراسوی در زمستان این است که این ویروس، در هوای سرد بیشتر تکثیر میشود و زنده میماند. اما دکتر ییتس میگوید باور دارد که کاهش آمار ابتلا، به رعایت بهداشت بستگی دارد. بنابراین برای حفظ سلامت کودکانمان هم که شده، نباید همه عادات بهداشتی خوبی را که در دوران همهگیری به دست آوردیم از جمله ماندن در خانه در هنگام بیماری، شستن دستها و پوشاندن دهان و بینی هنگام عطسه و سرفه، استفاده از ماسک در مکانهای شلوغ و پرخطر، کنار بگذاریم.
۵. سرماخوردگی
شیوع راینوویروس در دوران همهگیری همچنان ادامه داشت و حتی آمار ابتلا در برخی کشورها افزایش یافت. دکتر ییتس به این دلیل این بیماری را در فهرست بیماریهای شایع در فصل سرما گنجانده که توانایی بالقوه شگفتانگیزی در مبارزه با کرونا دارد.
راینوویروس، مانند آراسوی، عامل اصلی سرماخوردگی به ویژه در نوزادان است. راینو ویروس و آراسوی علائم مشابهی دارند. بنابراین بدون انجام آزمایش نمیتوان تشخیص داد که افراد به کدامیک مبتلا شدهاند. اما هر دو بیماری به یک نوع درمان حاد نیاز دارند.
تمایز بین این دو بیماری اخیرا به دو دلیل اهمیت پیدا کرده است. یکی اینکه اگر کودکی در اوایل دوران خردسالی به عفونت راینوویروس مبتلا شده باشد در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به خسخس مکرر و آسم دوران کودکی قرار دارد.
دوم اینکه راینوویروس توانایی بالقوه جالبی دارد و آن این است که ابتلا به این ویروس، در واقع سیستم ایمنی ما را برای مقابله با سایر ویروسها مانند کرونا و آنفلوانزا آماده میکند. این نظریه هنوز در مراحل اولیه پژوهشی قرار دارد و باید دید نتایج قطعی آن چه خواهد بود.
نشریه اکونومیست در گزارشی به انگیزههای مدیران اجرایی شرکتها برای بازگرداندن کارکنان به دفتر کار و شکاف میان نظر آنان و کارکنانشان و مزایا و معایب کار در محیط دفتر و خانه در دنیای درگیر با کرونا پرداخته است.
دفتر کار قرار است جایی باشد که مردم را گرد هم بیاورد، اما بهجای آن به منبع تفرقه تبدیل شده است. برای برخی بازگشت به محل کار در دوران پساکرونا فرصتی برای دوباره معلوم کردن حدومرز بین خانه و کار و همچنین دیدار دوباره با همکاران است. اما برای بعضی دیگر، نمودار چیزی جز رفتوآمد بیهوده و بالا رفتن احتمال خطرات مربوط به سلامت نیست. عواملی که ترجیحات افراد را شکل میدهند بسیارند. اما یکی از آنها به وضوح «ارشد بودن و برتری داشتن» است.
«اسلک»، یک نرمافزار پیامرسان، دائما نظرسنجیهایی درباره آینده کار در جهان انجام میدهد. آخرین نظرسنجی «اسلک» نشان میدهد که مدیران اجرایی شرکتها بسیار بیشتر از سایر کارکنان به حضور در محل کار علاقه دارند. ۷۵ درصد آنانی که در ردههای بالاتر قرار دارند و دورکاری میکنند، دلشان میخواهد سه روز در هفته یا بیشتر در دفتر باشند، اما تنها ۳۴ درصد کارکنانی که سمت اجرایی ندارند، خواهان حضور این چنینی در دفتر کارند.
این اختلافنظر در بسیاری از شرکتها نمودار شده است. در اوایل سال ۲۰۲۱ کارکنان شرکت اپل در نامهای سرگشاده به تیم کوک، مدیرعامل اجرایی این شرکت، با این تصور که کارکنان تشنه بازگشت بر سر میز کارشان در دفترند، مخالفت کردند. در نامه آمده بود که انگار انفصالی میان تفکر مدیران اجرایی شرکت اپل درباره دورکاری و انتخاب مکان کاری منعطف، با تجربیات زیستی کارکنان اپل وجود دارد.
سوال این است که چرا «کلهگندهها» انقدر به دفتر کار علاقه دارند؟ سه دلیل به ذهن میرسد: بدگمانانه، مهربانانه و ناخودآگاهانه.
بدگمانانه
دلیل بدگمانانه این است که مدیران اجرایی جایگاهی که محیط کار به آنان میبخشد را دوست دارند. آنان در طبقات بالاتر و اتاقهای بهتر با فرشهای نفیس مینشینند، دسترسی به آنها اجازه میخواهد. راه رفتنشان در دفتر کار، خودبهخود تشریفات است. وقتی در جلسات کاری حضور پیدا میکنند هم بهترین صندلی مال آنهاست. اما روی پلتفرم «زوم» برای جلسات آنلاین شان و جایگاه نمود کمتری دارد. «زوم» به کسی القاب پرطمطراق نمیدهد. بزرگترین امتیاز مدیران اجرایی روی «زوم» نبستن صداست؛ که آن هم آنقدری شبیه نمایش قدرت هنگام استفاده از اتاق غذاخوری مدیریت نیست.
مهربانانه
دلیل مهربانانه این است که مدیران اجرایی فکر میکنند تعاملات حضوری و شخصی برای محل کاری که هدایتش را در دست دارند، بهتر است. رییس اجرایی بانک «جیپی مورگان» در اوایل سال ۲۰۲۱ گفت که کار از خانه به درد افرادی که میخواهند خود را به آب و آتش بزنند نمیخورد، به کار فرهنگ نمیآید و برای ایدهسازی هم خوب نیست.
کن گریفین، رییس اجرایی شرکت خدمات مالی «سیتادل»، هم به افراد جوان درباره کار کردن از خانه هشدار داده و گفته بود که دستیابی به تجارب مدیریتی و روابط بینفردی که لازمه پیشبرد حرفهشان است، با دورکاری بسیار سخت است.
تمامی این نگرانیها البته بیپایهواساس نیست. با دورکاری، احتمال بیشتری وجود دارد که افراد با همکارانی که از پیش میشناسند، بیشتر گرم بگیرند، احتمال جذب و درک فرهنگ شرکت بیشتر سهبعدی میشود و شکل گرفتن روابط عمیق میان افراد هم با اینترنت افتانوخیزان دشوارتر است.
نتایج یک پژوهش در سال ۲۰۱۰ نشان داد که نزدیک بودن فاصله فیزیکی بین پژوهشگران، یک عامل پیشبینیکننده خوب برای تاثیر مقالات علمی است. به این شکل که هر چه فاصله فیزیکی میان نگارندگان مقاله بیشتر میشد، احتمال اینکه نقلقولی از آنان در مطلب بیاید کمتر میشد. حتی مبلغان کار از خانه هم هر از چند گاه وقتی برای دورهمیهای حضوری پیدا میکنند. بهگفته برایان الیوت، که هدایت تحقیقات «اسلک» درباره آینده کار را بر عهده دارد، اولویت با دورکاری، بهاین معنا نیست که دیدار حضوری وجود نداشته باشد.
اما مزایای حضور در دفتر کار هم میتواند اغراقشده باشد. «منحنی آلن»، اصطلاحی در نظریه ارتباطات که در دهه ۷۰ میلادی شکل گرفت، نشان میدهد که چگونه بسامد برقراری ارتباط میان کارکنان در محل کار، با بافاصله نشستن آنان از یکدیگر، کاهش مییابد.
«منحنی آلن» بر ارتباطات امروزه نیز همچنان صدق میکند. هر محل کاری گوشهوکناری دارد که افراد هرگز آن را نمیبینند. طبقات وسط از آن جملهاند. از سوی دیگر، بر مشکلات کار از خانه میتوان با کمی فکر فائق آمد. نتیجه پژوهش سه محقق دانشکده کسبوکار هاروارد نشان میدهد که کارآموزانی که در دوران قرنطینه توانستند وقت گپوگفت مجازی با مدیرانشان پیدا کنند، شانس بسیار بالاتری برای گرفتن پیشنهاد کار دائم داشتند تا آنانی که چنین فرصتی نیافتند.
حالا که دفاتر کار معایبی دارند و کار از خانه را هم میتوان ارتقا بخشید، چرا مدیران اجرایی همچنان در ترجیحشان بر حضور افراد بر سر کار مصمماند؟ نوبت آن است که به دلیل ناخودآگاهانه نگاهی بیندازیم.
ناخودآگاهانه
بهگفته یک استاد کسبوکار در فرانسه، افرادی که جوانان را تشویق به برگشت به سر کار حضوری میکنند، آنانیاند که خود در محیط کار پیشرفت کردهاند. مدیران اجرایی که موفقیت را در فضای دفتر یافتهاند، کمتر از هر کسی درباره کارآمدی حضور در دفتر شکوشبهه دارند.
این خود یک مشکل است، بهویژه که اغلب مدیران اجرایی میگویند که سیاستهای بازگشت به کار تنظیم کردهاند؛ آن هم در حالی که نظر کارکنان در آنها کمتر دخیل بوده است.
با سوسو زدن دورنمایی برای کار مختلط از خانه و دفتر هر دو، مدیران نیاز دارند هر دو محیط خانه و کار را ارتقا ببخشند و نه اینکه فکر کنند لزوما یکی بر دیگری برتری آشکار دارد.
والاستریت ژورنال در گزارشی که در پی میآید به افزایش قیمت موادغذایی در جهان، متاثر از تورم، کوویدـ۱۹ و تغییرات اقلیمی پرداخته است.
در اوایل ۲۰۲۱، سلیا، مادر مجرد و ۴۱ ساله ساکن سائوپائولو در برزیل، میتوانست موادغذایی اساسی را برای خانوادهاش تهیه کند. اما حالا میگوید که قیمت گوشت و بقیه موادغذایی ۳۰ درصد افزایش یافته است و او شبها گرسنه میخوابد تا برنج و لوبیای کافی برای چهار کودکش باقی بماند.
سلیا این وضعیت را حقارتبار میخواند و میگوید که گاهی دلش میخواهد گریه کند. چرا که با پولی که دارد گاز میخرد تا آشپزی کند اما نمیتواند موادغذایی بخرد تا غذا بپزد و اگر موادغذایی بخرد، پولی برای خرید صابون برایش باقی نخواهد ماند. سلیا میگوید که حتی بضاعت خرید استخوانهای پسمانده از مغازه قصابی را هم ندارد.
بالا رفتن قیمت موادغذایی در جهان در حال توسعه، از پرو تا فیلیپین، دشواری روزافزون پدید آورده است. فائو، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، اخیرا اعلام کرد که قیمت موادغذایی در جهان به بالاترین میزان خود از سال ۲۰۱۱ رسیده است.
دولتها و سازمانهای خیریه هشدار دادهاند که افزایش بهای موادغذایی بهمعنای گرسنگی و سوءتغذیه بیشتر است؛ بهویژه برای خانوادههای فقیری که هماکنون با دیگر پیامدهای زیانبار اقتصادی ناشی از همهگیری کوویدـ۱۹ هم دست و پنجه نرم میکنند.
بالا رفتن قیمت موادغذایی، بهخصوص در آمریکای لاتین بسیار شدید بوده است. تورم گسترده در این منطقه، قیمت موادغذایی و اغلب کالاها را افزایش داده است. بنا بر تخمین سازمان ملل متحد، دهها میلیون از ساکنان این منطقه یا به سوءتغذیه دچارند و یا وعدههای غذایی کمتری میخورند.
در آسیا، جایی که کشورها غالبا با تورم کمتری روبهرویند، هوای بد محصولات کشاورزی را خراب کرده است و منجر به افزایش بهای موادغذایی در برخی نقاط شده است. بارانهای شدید در هند طی ماههای گذشته، موجب روان شدن سیل و زمینلغزه شده است که خود باعث از بین رفتن محصولات کشاورزی و افزایش بهای سبزیجاتی همچون کلم و پیاز شده است.
شانتی، یک مادر مجرد ساکن دهلی، پایتخت هند، که آشپز است، میگوید که او و خانوادهاش با برنج شکمشان را سیر نگه میدارند و گاهی هم نان و شکر میخورند. چرا که گزینه دیگری وجود ندارد.
در چین هم بارانهای شدید، مناطق محل پرورش محصولات زراعی را دچار ضرر و زیان کرده و شکاف موجود در زنجیره تامین غذا را در این کشور، که تازه از زیر بار اثرات کرونا قد راست میکند، عمیقتر کرده است. در فیلیپین و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا هم بهای سبزیجات و روغن پالم بالاتر رفته است.
اقتصاددانان و سیاستگذاران درباره آسیب ناشی از افزایش بهای موادغذایی در آمریکای لاتین و اثرات احتمالی عمیق و پایدار آن هشدار دادهاند.
بانکهای مرکزی این منطقه، نرخ بهره را بهشدت بالا بردهاند تا تورم را مهار کنند. در برزیل و شیلی، اخیرا نرخ بهره بانکی، به بالاترین میزان طی دو دهه گذشته در این دو کشور رسیده است. پذیرش این تغییر، در منطقهای که بیشترین کوچکتر شدن اقتصاد را در دوران همهگیری تجربه کرده و بالاترین سرانه مرگومیر در اثر کرونا را داشته، خیلی سنگین است.
بهگفته یک صاحبنظر در این زمینه، کشورهای آمریکای لاتین پس از ثبت رشد اقتصادی نسبی طی سالهای اخیر و پیش از آغاز همهگیری کرونا، هماکنون با «تورم همراه با رکود اقتصادی» روبهرویند که ترکیبی ناخوشایند از عدم رشد اقتصادی و افزایش قیمتها در آن واحد است.
در این مناطق، تورم از ارقام تعیینشده بانکهای مرکزی هم جلو زده است. در برزیل، این رقم سهبرابر است. این کشور همچنین به بدترین خشکسالی طی یک قرن اخیر دچار شده که محصولات کشاورزی را خراب کرده و مخازنی که انرژی سدهای هدروالکتریکی، برقآبی، را تامین میکرد خشکانده و به افزایش بهای برق منجر شده است.
افزایش بهای غذا و انرژی همچنین موجب تورم بالاتر در مکزیک، کلمبیا، پرو و شیلی شده است. در برزیل، گوشت گاو و تخممرغ بیش از ۲۰ درصد نسبت به سال ۲۰۲۰، افزایش قیمت داشته است. مرغ و گوجه هم ۳۰ درصد گرانتر شده است.
خولیتا، پرستار ۲۷ساله ساکن بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، میگوید که دیگر نمیتواند رژیم غذایی متعادل موردنیاز پسربچه ۴سالهاش را رعایت کند. او میگوید که دو سال جانش را برای مبارزه با کرونا به خطر انداخته است و حالا با دستمزدی که میگیرد، غذا خوردن هم سختتر شده است.
مشتریانی که پیشتر از قصابیها خردهریزهای باقیمانده گوشت و مرغ را بهعنوان غذای حیوانات خانگیشان میخریدند، حالا همان را برای خانوادهشان سر سفره میبرند.
میگلینا، نظافتچی ۶۰ ساله، میگوید که پس از فوت مردی که خانه او را تمیز میکرده است دیگر نتوانسته کار پیدا کند. مرد در اثر کوویدـ۱۹ جان باخته بود. او گفت اگر هم بتواند کاری پیدا کند، درآمد او صرف خوردوخوراک میشود و پولی برای داروهای دیابتی که نیاز دارد باقی نمیماند. او خود را «مثل همیشه» بازنده میداند.
سلیا، مادر جوان ساکن سائوپائولو، ساعتها در صف خیریهای که غذای مجانی میدهد میایستد، چند هفته پیش و بهدلیل تمام شدن موادغذایی پیش از ساعت ناهار، دعوا در صف رخ داد و این مرکز مجبور به بستن درهایش شد.
این مرکز خیریه با اجناس و مبالغ اهدایی سوپرمارکتها و افراد ثروتمند میچرخد، اما پس از کاهش مرگومیر ناشی از کوویدـ۱۹ در برزیل، اهدا در این کشور هم کاهش یافته است.
مدیر این خیریه گفت که انگار مردم درکی از شرایط ندارند. او تاکید کرد که شرایط افراد فقیر حتی از زمانی که در بحبوحه همهگیری بودند هم بدتر شده است.
نتایج یک پژوهش جدید در بریتانیا نشان میدهد که برنامه واکسیناسیون نظام سلامت در این کشور برای جلوگیری از بروز سرطان دهانه رحم، تاکنون هزاران زن را از ابتلا به این بیماری و تشکیل ضایعات پیشسرطانی، حفاظت کرده است.
سرطان دهانه رحم در اغلب موارد، بهدلیل ویروس پاپیلومای انسانی، موسوم به اچپیوی، روی میدهد.
این پژوهش جدید که موسسه پژوهش درباره سرطان در بریتانیا هزینه انجام آن را پرداخته، در نشریه پزشکی لانست منتشر شده است و اولین مدرک اثبات موفقیت برنامه واکسیناسیونی است که ۱۳ سال پیش در بریتانیا آغاز شد.
بر اساس این تحقیق، نرخ سرطان در زنانی که این واکسن بین سنین ۱۲ تا ۱۳ سالگی به آنها تزریق شده است- و هماکنون در دهه ۲۰ زندگیشان قرار دارند- تا ۸۷ درصد کمتر از دیگر زنانی است که واکسن اچپیوی نزدهاند.
بهگفته محققان، موارد ابتلا به سرطان و یا سلولهای پیشسرطانی در این گروه سنی، که البته نادر است، از ۵۰ مورد در سال، به تنها سالیانه ۵ مورد رسیده است.
همچنین نرخ ابتلا به سرطان دهانه رحم در ۶۲ درصد زنان ۱۴ تا ۱۶ ساله واکسینه تا ۶۲ درصد و در زنان ۱۶ تا ۱۸ سال واکسینه نیز تا ۳۴ درصد کاهش داشته است.
این یافتههای متخصصان با بررسی دادههای مربوط به برنامه واکسیناسیون اچویوی با واکسن «سرواریکس» به دست آمده است که بین سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ به زنان تزریق شده است. هماکنون واکسن «گارداسیل» در این برنامه واکسیناسیون و به هر دو گروه پسران و دختران ۱۲ و ۱۳ ساله، تزریق میشود.
بر اساس این پژوهش با استفاده از دادههای مربوط به آن، تا ژوئن ۲۰۱۹، ۴۵۰ مورد کمتر سرطان دهانه رحم و بیش از ۱۷ هزار مورد کمتر از تشخیص تشکیل سلول پیشسرطانی در زنان واکسینه در بریتانیا مشاهده شد.
این پژوهش نشان داد که با تزریق واکسن، تشکیل سلولهای پیشسرطانی در دهانه رحم در زنان واکسینه ۱۲ تا ۱۳ ساله تا ۹۷ درصد، در زنان واکسینه بین ۱۴ تا ۱۶ سال تا ۷۵ درصد و در زنان واکسینه بین ۱۶ تا ۱۸ سال، تا ۳۹ درصد، کاهش یافته است.
بهگفته متخصصان، بدون واکسیناسیون، حدود ۳۶ هزار زن با ضایعات پیشسرطانی در دهانه رحمشان روبهرو میشدند. در حال حاضر در بریتانیا، هر ساله حدود ۳۲ هزار مورد سرطان دهانه رحم تشخیص داده میشود.
محققان گفتند که یافتههای آنان، اولین نتایج دستاول در جهان است که تزریق واکسن اچپیوی در جلوگیری از سرطان دهانه رحم را اثبات میکند؛ این واکسن برای مقابله با دو نوع اچپیوی ناشی از ابتلا به ویروس پاپیلومای انسانی تزریق میشود.
بر اساس موسسه پژوهش درباره سرطان بریتانیا، این نتایج بهتر از آنی بود که انتظار آن میرفته و با توجه به این یافتهها، سرطان دهانه رحم میتواند بهلطف واکسیناسیون و همراه با غربالگری سرطان دهانه رحم، به بیماری نادر تبدیل شود.
پروفسور پیتر ساسینی، استاد کینگز کالج لندن، که هدایت این پژوهش را بر عهده داشته است نتایج به دست آمده را باورنکردنی توصیف کرد و افزود با توجه به این یافتهها میتوان اثبات کرد که واکسیناسیون اچپیوی از ابتلای صدها زن در بریتانیا به سرطان رحم پیشگیری کرده است.
او افزود که تاثیر واکسن اچپیوی برای مقابله با برخی ژنوتیپهای پرخطر این ویروس، پیشتر اثبات شده بود اما مشاهده تاثیر این واکسن در زندگی افراد و در این ابعاد، بسیار ارزشمند است.
ساسینی افرود که با در نظر گرفتن واکسینه شدن بیشتر افراد با این واکسن و بههمراه غربالگری، سرطان دهانه رحم میتواند به بیماری نادر تبدیل شود.
یک پزشک متخصص دیگر نیز که در انجام این پژوهش شرکت داشت تمامی افراد واجدشرایط را به تزریق واکسن اچپیوی فرا خواند و تاکید کرد که واکسیناسیون در کنار غربالگری، به حفاظت از زنان در برابر موارد قابلجلوگیری سرطان دهانه رحم کمک میکند.
میشل میچل، مدیر اجرایی موسسه پژوهش درباره سرطان در بریتانیا، گفت که نتایج اینچنینی نشاندهنده قدرت علم است و شاهد این پژوهش بودن، لحظهای تاریخی است که نشان میدهد واکسن اچپیوی از بروز سرطان رحم در هزاران زن جلوگیری کرده و خواهد کرد.